به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، کتاب "تو میآیی" مجموعهای از چهار نوشتار به قلم زندهیاد استاد علی صفاییحائری دربارهی امام عصر(عج) است که در آن با بیانی ادبی و دلنشین به واکاوی عمیق حقیقت انتظار میپردازد.
این چهار نوشتار با عناوینی چون «انتظار»، «ای نزدیکتر از من به من»، «سرودههای انتظار» و «ای قامت بلند امامت» به همراه مصاحبهی ایشان درباره امام عصر با عنوان «عصر انتظار» در این مجموعه گردآوری شده است. در انتهای این مجموعه مطلبی تحت عنوان «سرفصلهایی برای تحقیق» نیز قرار داده شده است که موضوعاتی برای پژوهش در حوزه مهدویت را به خواننده معرفی میکند.
وی در بخشی از سرفصل «عصر انتظار» با بیانی ساده اما عمیق حقیقت انتظار را با توجه به مراتب تکامل انسان چنین بیان میکند؛
《ما از مصلح در یک مقطع انتظار این را داریم که بیاید نان ما را بدهد و در یک مقطع، غذاى ما را عادلانه تقسیم کند و در مقطع دیگر مسأله چیزى فراتر از این است؛ اینکه او به من بیاموزد، بیاموزد که چگونه نگاه کنم. « هدى للناس»؛ یعنى آن حقیقتى که در رسالت مطرح است، در ولایت و امامت هم مطرح مىشود، در مهدى موعود مطرح مىشود که تو از رسول « هدى للناس» را میخواستی؛ هدایت رسول به حس تو؛ چگونه نگاه کنی، چگونه بشنوی، چگونه تجربه کنی. هدایت رسول برای وهم تو، برای تخیل تو و برای تفکر تو.》 (تو میآیی، ص47)
در بخش دیگری از «عصر انتظار» به تبیین مبحث افتقار به دین و انتظار از دین میپردازد و در خلال این مطلب، اهمیت "احتیاج داشتن به مصلح و انتظار نداشتن از مصلح" را برای خواننده بهروشنی بیان میکند.
《رسول آمده تا به آدمى بفهماند که باید چه چیزى را بخواهد، نیامده مطابق انتظار او عمل کند.
انتظار ما از دین به این معناست که ما آغازگریم؛ در حالى که دین با رسول آغاز مىشود. رسول از من سراغ مىگیرد « أین تذهبون »؛ ١کجا مىروید؟ « أنّى تؤفکون »؛ به چه چیزى روى آوردهاید؟ « أتترکون فیما هیهنا آمنین »؛ به امن، به رفاه، به رهایى، به اینها قانع شدهاید؟ یعنى نوع نگاه رسول مسأله را عوض مىکند. و اینجاست که مسأله، مسألۀ افتقار به دین است، نه انتظار از دین؛ احتیاج به مصلح است، نه انتظار از مصلح. و در این، فرق بسیارى هست.》
( تو میآیی، صفحه 49)
علی صفایی در نوشتار " انتظار" نقدی بر نظریه معروف دکتر علی شریعتی " انتظار، مکتب اعتراض" بیان میدارد که بسیار تاملبرانگیز و بهجاست.
هرچند به نظر میرسد دکتر شریعتی این مطلب را باتوجه به برداشت اشتباه از "انتظار" که آن روزها در جامعه وجود داشت و باتوجه به نیاز آن روزِ جامعه و در اعتراض علیه ظلم مطرح کرده است.
اما استاد صفایی این ایده دکتر شریعتی را بهعنوان یک ایده کلی و جامع برای مفهوم انتظار نقد میکند. هرچند ایده دکتر شریعتی در زمانهای که "انتظار" امری گوشهگیرانه و تخدیری تلقی میشد به جای خود درست و سنجیده به نظر میرسد. اما علی صفایی معتقد است نمیتوان "انتظار" را بهطورکلی به معنای گوشهگیری یا به معنای اعتراض دانست. بلکه "انتظار" نوعی زمینهسازی است. زمینهسازی که در آن گاهی ممکن است تقیه ضرورت داشته باشد و گاه قیام و اینچنین مینگارد:
《میرفطروس در کتاب خود، انتظار را مذهب احتراز معرفی می کند؛ مذهب کنارهگیری و گوشهگیری، مذهبی که نمیتواند کاری صورت دهد، پس دهنکجی میکند و کنار میکشد. دکتر شریعتی، انتظار را مذهب اعتراض میدانست؛ مذهبی که حرفی دارد و کاری میتواند و به آنچه میگذرد دل نمیبندد و همه ظلمها و بیدادها را با یک نهٔ بزرگ که از سقیفه آغاز شد، پیش میراند.》 (تو میآیی، ص12)
《پس انتظار نه احتراز، نه اعتراض که آمادگی و سازندگی و تدبیر و تقدیر و تربیت و تشکّل جدید را در دامان خویش دارد.》 (تو میآیی، ص12)
یادداشتهای اینگونه استاد صفاییحائری که در این مجموعه گردآوری شده است خواننده را بیش از پیش به ژرفبینی و واکاوی اعتقادات مهدوی فرامیخواند و پنجرهی جدیدی از مفهوم "انتظار" به روی مخاطب میگشاید.
انتهای پیام/