نسخه صلح آمریکایی که این بار برای جنگ اوکراین پیچیده شده است، ورای ابعاد مختلفی که برای بررسی دارد، تکرار تاریخ سوءاستفاده واشنگتن از متحدانش برای دستیابی به منافع به بهای نقض حقوق بینالملل و حقوق بشر است.
دیدار ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین و دونالد ترامپ، همتای آمریکاییاش در کاخ سفید در روز جمعه، ۱۰ اسفند ۱۴۰۳ برای بسیاری از سران کشورهای مختلف و تحلیلگران سیاسی گرفته تا ناظران بینالمللی در سراسر جهان، رویدادی مهم بود که با هدفهایی خاص را دربر داشت.
براساس برنامهریزیها، زلنسکی، جمعه، وارد کاخ سفید شد تا در مورد توافق پیشنهادی برای دسترسی آمریکا به مواد معدنی خاکی کمیاب اوکراین بحث کند و در عین حال بر تضمینهای امنیتی آمریکا فشار آورد، اما این جلسه به جنگی پر مخاطب تبدیل شد.
ویدیو و متن این جدال لفظی از همان نخستین ساعات برگزاری جلسه در فضای آنلاین منتشر شد و توجهات یادی را به خود جلب کرد، اما یک موضوع مهم در این میان چندان مورد توجه قرار نگرفت.
واقعیت پشت پرده این نبرد لفظی با ادعاهای صلحخواهانه ترامپ چه بود؟ آیا تغییری در سیاستهای آمریکا در قبال جنگها و درگیریها رخ داده است؟
سفر زلنسکی به واشنگتن برای دیدار با ترامپ، به جدالی لفظی منجر شد که به معنای پایان ماه عسل کیِف و واشنگتن و مواجهه نه فقط اوکراین و اروپا بلکه همه جهان با آمریکای بیروتوش بود؛ آمریکایی که صلح را درچارچوب منافعخود حتی به بهای نقض گسترده حقوق بینالملل و حقوق بشر میداند.
دست دادن صمیمانه و محکم طرفین در اندک زمانی بعد از آغاز جلسه، به انگشت نشان دادنهای تهدیدآمیز ترامپ علیه زلنسکی تبدیل شد.
برخورد تحقیرآمیز ترامپ و مقامهای آمریکایی با زلنسکی در اتاق بیضی شکل کاخ سفید، موضوعی غیرقابل پیشبینی نبود؛ پیش از این نیز بهاصطلاح متحدان و نزدیکان آمریکا در دام مشابهی افتاده بودند.
آمریکا پیش از این نیز به دفعات کشورهای متحد و نزدیک به خود را با سیگنالهای نادرست وارد جنگ و درگیری کرده بود که با هدف جنگافروزی به بهای تامین منافع این کشور طراحی شده بودند؛ واشنگتن در این سناریوها به موازات تلاش برای تامین سود صنعت تسلیحاتی خود نقش بازیگر میانجی را نیز برعهده میگرفت.
این کشور همیشه براساس تقسیم کاری نانوشته تلاش کرده است با ایجاد جنگ و درگیری نظامی که به مرگ و آوارگی هزاران هزار نفر منجر میشود، با کسب سودهای هنگفت پای خود را از باتلاق مرگبار بیرون کشیده و طرف مقابل را نهتنها مقصر جلوه داده بلکه در قامت بازنده از جنگ متحمل هزینههای بسیار کند.
درگیریها و حتی بهاصطلاح انقلابهای مستقل متعددی در نیمه دوم قرن بیستم با همین فرمول در سراسر جهان روی دادند و جان انسانهای فراوانی را به صنعت تسلیحات آمریکا بخشیدند.
زلنسکی چهرهای که رسانههای دروغپرداز اروپایی و آمریکایی ساختند تا قواره تن سمت ریاست جمهوری اوکراین شود، اکنون به دلیل درآوردن کت و شلوار دوختهشده بهدست غربیها و پوشیدن لباس جنگ به دلیل جنگ راهاندازی شده توسط همانها در کاخ سفید تحقیر میشود.
آمریکا بارها و به شکلهای مختلف از این فرمول علیه متحدان خود استفاده کرده است تا به منافعش دست پیدا کند.
جلسه ترامپ و زلنسکی در کاخ سفید را میتوان به معنای پایان کار واشنگتن با رئیسجمهور اوکراین دانست؛ رئیسجمهور آمریکا و همراهانش در این جلسه تمام تلاش خود را بهکار بردند تا نشان دهند که تاریخ انقضای زلنسکی سر رسیده است.
آنها نه فقط حرفها و صحبتهای زلنسکی بلکه حتی نحوه لباس پوشیدش را به سخره گرفته و تحقیر کردند.
با وجود همه اینها، ترامپ نیز استفاده فریبکارانه از عبارتهای حقوق بشری را در دستور کار قرار داد؛ وی در میانه جدال لفظی با زلنسکی مدعی شد که وی در حال قمار روی جنگ جهانی سوم است، اما اشارهای به این موضوع نکرد که آتش این جنگ با تسلیحات آمریکایی برافروخته شده و ادامه یافته است.
واکنش سران اروپایی نه فقط به خروجی جلسه ترامپ و زلنسکی بلکه به همه آنچه در جریان این دیدار گذشت، نشان میدهد که آمریکای بیروتوش حتی برای متحدان دیرینه و سنتی این کشور در قاره سبز نیز خوشایند نیست؛ هرچند آنها پیش از این نیز در جریان کنفرانس مونیخ با این واقعیت مواجه شده بودند.
نکته مهم دیگری که نباید از آن غافل شد، واکنش اروپا و البته کانادا و استرالیا به جلسه یادشده با استفاده از کلیدواژههایی مانند حمایت تزلزلناپذیر اروپای آزاد از اوکراین، صحنه تکاندهنده، تلاش اروپا برای صلح پایدار، جلسه جدی و دلسردکننده، ... در چارچوب فریبکاری است که آمریکا از آن استفاده کرده است.
وگرنه این کشورها سالهاست که در کنار جنگهایی که آمریکا ایجاد یا از آنها حمایت میکند، بدون طرح هیچگونه دغدغهای برای صلح به منافع خود میاندیشند و سود برمیدارند.
این کلیدواژهها چیزی جز لقلقه زبان کشورهای یادشده برای رسیدن به اهداف نامشروع نیستند و دلیل استفاده هماهنگ از آنها درپی این رویداد احساس خطر از جانب آمریکا است، وگرنه آنها دغدغه به راه افتادن جنگ جهانی سوم و رویدادهای مرگبار پس از آن را ندارند که اگر چنین بود از ابتدا اوکراین را به چنین مهلکه مخاطرهآمیزی سوق نمیدادند.
در جلسه ترامپ و زلنسکی استفاده ابزاری از کلمهها و عبارتهای ارزشمند مانند صلح، قمار با جان میلیونها انسان، خودداری از ویرانی و دیپلماسی به دفعات استفاده شد؛ آمریکاییها بهعنوان برافروزنده جنگ اوکراین و زنده نگه داشتن آتش این جنگ تلاش کردند اوکراین را متهم اصلی نشان دهند؛ ترامپ هم به نوبه خود در این جلسه تلاش کرد با فریاد زدنهای مکرر بر سر زلنسکی، از خود چهرهای صلحساز ارائه دهد؛ لباسی که با هیچ متر و معیاری به تنش واشنگتن اندازه نمیشود.
رئیسجمهور آمریکا با ادعای اینکه میخواهد از او بهعنوان یک صلحطلب یاد شود، گفت: من این کار را برای نجات جانها، بیش از هر چیز دیگری انجام میدهم؛ البته ادامه جمله وی منظور واقعیش را از ادای این کلمات نامانوس فاش میکرد؛ وی گفت: هدف دوم این است که پول زیادی پسانداز کنیم.
ترامپ در این جلسه ادعا کرد: فرستادن سلاح مدنظر ما نیست، پایان دادن به جنگ مدنظر ما است؛ اما این یک واقعیت است که رئیسجمهور آمریکا با فرستادن سلاح به ازای دریافت پول مشکلی ندارد و وجود این مولفه میتواند به معنای نقطه پایان همه دغدغههای وی درباره به خطر افتادن صلح باشد.
رئیسجمهور آمریکا پیش از این بهصراحت اعلام کرده بود که تسلیحات ارسالشده به اوکراین شکل وام داشته و این کشور باید بهایش را بپردازد و توافق پیشنهادی برای دسترسی آمریکا به مواد معدنی خاکی کمیاب اوکراین هم در همین چارچوب مطرح شد.
ضمن اینکه نمیتوان موضوع استیضاح ترامپ در دور نخست ریاستجمهوری به دلیل تماس تلفنی با زلنسکی را از نظر دور داشت؛ بهایی سنگین که ترامپ برای حمایت از اوکراین پرداخت و اکنون باید تسویه شود.
جلسه پر تنش ترامپ و زلنسکی در نهایت با اخراج وی از کاخ سفید حتی پیش از برگزاری کنفرانس خبری صورت گرفت؛ ترامپ حتی پیش از اینکه خودروی حامل زلنسکی کاخ سفید را ترک کند، با انتشار پیامی ادعایی نوشت: هر وقت برای صلح آماده شدی، برگرد.
صلحی که ترامپ از آن یاد کرده است، صلح به معنای عام آن در افکار عمومی جهان به معنای آرامش و نبود خصومت و خشونت نیست، بلکه شرایطی است که در آن منافع آمریکا میبایست به بهای ریخته شدن خون هزاران هزار نفر در سراسر جهان تامین شود.
در عین حال، دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ را میتوان آمریکای بیروتوش دانست؛ آمریکایی که دیگر برای تامین اهداف نامشروع سیاست خارجی و اقتصادی خود نیازی به زدن نقاب نمیبیند و مستقیم و بیپرده با عبور از همه خطوط قرمز انسانی و بشری مشغول نقض حقوق بشر و تهدید منطقههای مختلف جهان است.
انتهای پیام/