روایت خبرنگار میزان از مراسم تشییع پیکر شهید سید حسن نصرالله؛
خبرنگار اعزامی میزان به بیروت، روایتی خواندنی از مراسم تشییع پیکر شهید سید حسن نصرالله داشته است.
بیروت، حدود ساعت ۵ صبح به وقت بیروت است. در لابی هتل منتظر ونهایی هستیم که قرار است خبرنگاران را برای دریافت کارت ورود به استادیوم ببرد.
حدود ساعت ۶ صبح و در سرمای صبحگاهی بیروت به سمت ورزشگاه و محل برگزاری مراسم میرویم.
به دلیل استقبال گسترده رسانههای خارجی و حضور پرشمار خبرنگاران عملا کارتی برای جایگاه ویژه وجود ندارد.
خبرنگاران به دنبال تولید محتوا از مراسم تشیع پیکر شهید سید حسن نصرالله و شهید شیخ صفیالدین هستند؛ مراسمی که جدای از حزن و اندوه، بهت و گنگی خاصی دارد. انگار هنوز هم کسی خبر شهادت سیدحسن را باور ندارد.
کاریزمای سید حسن نصرالله برای مردم لبنان یک نعمت و غنیمت بود؛ نعمتی که آنها دوست ندارند نبودش را باور کنند.
مراسم تشییع شبیه اربعین شده است، ملیت اهمیت چندانی ندارد و سخن دل متکلم وحده است. ایرانی و عراقی و لبنانی سوری و فلسطینی و یمنی و… همه زیر یک پرچم برای سیدالشهدای مقاومت سوگواری میکنند.
در مسیر به یک هیئت عراقی برخورد کردم که هر کدام یک پرچم از هر کشور در دست داشتند و به وحدت را به معنا رسانده بودند.
همدلی تمام کسانی که برای تشییع پیکر پاک سید حسن به ورزشگاه آمدهاند، بینظیر است.
ساعت حدود ۱۱صبح به وقت لبنان است، هنوز مراسم به صورت رسمی آغاز نشده است، اما ورزشگاه کاملا پر شده و خیابانهای اطراف آن نیز با حضور گسترده مردم دیگر جای تردد حتی برای پیاده راه رفتن باقی نمانده است. بیروت در عزای یکی از فرزندان حسینابنعلی (ع) مانند روز اربعین شده است.
جمعیت بسیار و تردد ناممکن شده است، ترجیحا هر گروه یا دستهای که برای تشییع پیکر سیدالشهدای مقاومت به ورزشگاه و یا اطراف آن رسیدهاند به اجبار باید در جای خود باقی بماند.
همه منتظر آغاز مراسم هستند تا پیکر سیدشان را تشییع کنند و به خانه ابدی خود برسانند.
خیلی از این عزاداران آروز میکنند تمام این مراسم به مانند یک فیلم تمام شود و دوباره سخنرانی سید حسن را زنده تماشا کنند. او دوباره بیاید و برای آنها قرا و کوبنده صحبت کند.
کودکان و نوجوانان و دختران و پسران که حتی درک درستی از مرگ ندارند، اما سوگوار پدری هستند که بعد از شهادتش یتیم شدهاند؛ پدری با درایت، قوی و با ایمان؛ ایمانی که کوه را جابهجا میکرد، سخنانی کوبنده داشت و در مواجهه با دشمن به آنها عزت نفس میداد.
سیدحسن در عین بزرگی و اقتدار، اما بسیار مهربان بود، این مهر و محبت را میتوان از نوع سوگواری این مردم علاقهمند به او و سوگوار و عزادار امروز فهمید.
ساعت نزدیک به ۱۲ ظهر است و مراسم با قرائت آیاتی از قرآن به صورت رسمی آغاز میشود.
همه چشم انتظار ورود پیکر شهید سید حسن به ورزشگاه هستند.
خستگی را میتوان در چهرههای عزاداران دید، اما عشق بر خستگی چیره شده و فریاد لبیک یا نصرالله در ورزشگاه و اطراف آن طنینانداز شده است.
صدای اذان از بلندگوها طنینانداز شده و در گوشه گوشه خیابانهای اطراف مردم مشغول به اقامه نماز میشوند. عدهای به جماعت نماز میکنند؛ مانند ظهر عاشورا که مردم این فریضه را بر خود واجب میدانند.
محبوبترین شعار در بین مردم لبنان و امت حزب الله هیهات من الذله بود. پس از اقامه نماز فریاد یکصدای هیهات من اذله است که به گوش میرسد.
تکبیرشان هیهات من الذله و ابراز نفرتشان الله اکبر آمریکا شیطان الاکبر است.
نفرت و انزجار از آمریکا و اسرائیل را میتوان کاملا در وجود حضار احساس کرد؛ چشمانی خیس که تشنه انتقام است؛ انتقامی که وعده الهی است و مردم لبنان امیدوارند که به زودی اتفاق بیفتد.
ساعت نزدیک به یک بعدازظهر را نشان میدهد. در کنار حزن و اندوه، نوعی بیم و امید در بین جمعیت موج میزند.
آنها دلبسته حتی به دیدن لحظاتی کوتاه از سیدشان هستند.
جسم سید حسن هم ترس و واهمه برای دشمنان دارد. فضای غیرقابل توصیفی به وجود آمده است، حتی لحظاتی پیش میآید که جمعیت هم در سکوتی سنگین فرو میرود؛ سکوتی از نوع انتظار. چه انتظار سنگینی، چه ظهر ناتمامی، انگار که یک تکه از دنیا در بینظمی پر از نظم فرو رفته است.
ساعت از یک بعدازظهر گذشته که سرود ملی لبنان نواخته و مردم برای کشورشان ادای احترام میکنند.
پیام ولی امر مسلمین رهبر انقلاب خوانده میشود و مردم کمی آرام میشوند.
روز انتقام و پیروزی نزدیک است.
صدا و تصویر سید حسن پخش میشود. او این بار لبیک یا حسین میگوید و مردم با چشمانی اشکبار جواب میدهند.
چشمان مردم از گریه برای سید حسن خون است و محبت او در دل مردم جای دارد.
هواپیماهای اسرائیلی در ارتفاعی اندک بر فراز آسمان لبنان پرواز میکنند و دیوار صوتی را میشکنند، اما هیچ کس از جایش تکان نمیخورد و همه با هم شعار لبیک یا نصرالله و هیهات من الذله سر میدهند، انگار با دیدن جتهای جنگی اسرائیل مردم به شور آمدهاند.
این یک واقعیت است که با شهادت سیدحسن میلیونها سیدحسن در لبنان و منطقه متولد شد. این است پیروزی خون بر شمشیر؛ و در آخر حدود ساعت ۴ عصر یه وقت بیروت سید حسن و شیخ صفی بر فراز دستان مردم تشییع میشوند و به سمت آرامگاه ابدی خود رهسپار.
انتهای پیام/