به گزارش مشرق، انیمیشن اینروزها نه بهعنوان یک گونه فیلم، بلکه بهمثابه معدنی پولساز در سراسر جهان شناخته میشود. این فیلمها بهصورت ذاتی آدمها را در هر سنوسالی درگیر خودشان میکنند و شاید همین استقبال دلیل توجه کشورهای مختلف به این صنعت باشد. جدا از اینکه انیمیشن در اینسالها طیف گستردهای از مخاطبان را به خود اختصاص داده، نمیتوان نقش و تأثیری را نادیده گرفت که روی کودکان میگذارد. موضوعی که زنگ خطری برای مسئولان فرهنگی محسوب میشود؛ آنها اگر شرایط تولید انیمیشن ایرانی را- که مطابق با هویت و فرهنگ ملی است- فراهم نکنند، رفتهرفته محصولات کشورهای دیگر مورد توجه کودکان ایرانی قرار میگیرد که جدا از سرگرمی، میتواند خطر انتقال فرهنگ بیگانه به نسل آینده را بهدنبال داشته باشد. البته باید گفت تولید انیمیشن در کشور، چندسالی است که رو به جلو بوده، تا جایی که تصمیم گرفته میشود این آثار به مهمترین رویداد سینمایی ایران، یعنی جشنواره فیلم فجر راه پیدا کنند.
سال گذشته جشنواره با سه انیمیشن میزبان منتقدان و اصحاب رسانه بود و امسال هم قرار است چهار انیمیشن «افسانه سپهر» به کارگردانی عماد رحمانی و مهرداد محرابی و تهیهکنندگی مهدی جعفریجوزانی، «پسر دلفینی ۲» به کارگردانی محمد خیراندیش و تهیهکنندگی محمدامین همدانی، «زال و رودابه» به کارگردانی و تهیهکنندگی محمدعلی سجادی و «ژولیت و شاه» به کارگردانی اشکان رهگذر و تهیهکنندگی آرمان رهگذر روی پرده بروند و با یکدیگر رقابت کنند. به همین بهانه سراغ محمدامین همدانی، تهیهکننده انیمیشن «پسر دلفینی» رفتیم که اتفاقاً در جشنواره چهلوسوم هم حضور دارد و با او درباره تولید انیمیشن در ایران، سختیها و امکانات در دسترس آنها صحبت کردیم که در ادامه از نظر میگذرانید.
در دهه اخیر تولید انیمیشن ایرانی بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفته و آثار ساختهشده با کیفیت مطلوبتری آماده نمایش میشوند. اما تولید یک انیمیشن طبیعتاً باید ملزوماتی را همراه داشته باشد. امکانات در ایران و جنس حمایتها برای تولید انیمیشن به چه شکل است؟
بخشی از حمایتهای مربوط به ساخت انیمیشن در ایران از سال ۱۳۷۲ با تأسیس مرکز صبای سازمان صداوسیما شکل گرفت اما این حمایت، قواعد و تبصرههایی لازم داشت که همه آنها لزوماً درست پیشنرفت، بهعنوان مثال مرکز صبا همزمان با سیمافیلم تأسیس و بنا شد تا «الف ویژه» تولید کنند، اما بودجه مرکز صبا و سیمافیلم که در ابتدا مشابه هم در نظر گرفته شده بود، الان چیزی حدود ۵۰ برابر اختلاف دارد و بسته به سالهای مختلف این اختلاف کم و زیاد میشود ولی بهطور میانگین ۲۰ تا ۵۰ برابر اختلاف دارد. این موضوع نشان میدهد توجهی که در ابتدا نسبت به انیمیشن وجود داشت، ادامه پیدا نکرده است.
نکته دوم درباره حمایت از انیمیشنهاست. عدهای میپرسند اگر کار سفارش داده شود وضعیت درست میشود؟ به نظر من سفارش کار غلط است. نه اینکه موجب رشد نشود، اتفاقاً میشود اما اینکه فکر کنیم با سفارش همه مسیر را رفتهایم اشتباه است؛ چراکه سفارش تولیدکننده را لوس میکند و اجازه نمیدهد به بازار واقعی وصل شود. یکی از مهمترین مشکلاتی که ما در موضوع رسانه کشور داریم، این است که بازار واقعی، خصوصاً در انیمیشن چندان وجود ندارد و علتش این است که در تلویزیون شبکه خصوصی نداریم. در پلتفرمها هم مشکل کپیرایت وجود دارد، یعنی چون کپیرایت نداریم درکنار انیمیشنهایی قرار میگیریم که ۱۰۰ یا ۲۰۰ میلیون دلار هزینه تولیدشان است و پلتفرم فقط هزینه صداگذاری آنها را بهعهده میگیرد و درواقع فقط فیلم را دانلود کرده است. حالا یک انیمیشن ایرانی که هزینه ساختش یکصدم آن نشده جلو میآید و طبیعتاً آن کیفیت را ندارد، پس درنتیجه پلتفرم به این سمت نمیرود که آن را نمایش دهد یا اینکه شرایطی را میگذارد که برای انیمیشنساز ایرانی جذاب نیست.
با همه اینها اگر بخواهید دقیقتر پاسخ دهید، چه چیزی ساخت انیمیشن را در ایران دشوار میکند؟
تصور کنید وقتی به یکی از پلتفرمهای ایرانی میروید، در بخش ژانر گزینههای مختلف دارید که ژانرهای مرسوم سینما مثل اکشن، کمدی، فانتزی، درام، معمایی و جناییاند، بعد ژانری دارید که نامش ژانر فیلمهای ایرانی است. این یعنی فیلمهای ایرانی تبدیل به یک ژانر شدهاند، یعنی مخاطب خودش را دارد که میگوید من میخواهم فیلم ایرانی ببینم. حالا خود این هم ژانرهای مختلفی دارد. میخواهم بگویم چرا فیلم ایرانی در دستهبندی قرار میگیرد؟ چون مخاطبان زیادی هستند که دوست دارند فیلم ایرانی ببینند، درنتیجه بازار خودش را دارد و شاید با یک فیلم هالیوودی کمتر رقابت میکند، چون آن ژانرش متفاوت است. اما در انیمیشن این را نداریم؛ انیمیشن ذاتاً محدود به یک هویت یا یک فرهنگ خاص نیست و با مخاطب کودک مواجه است، زیرا با عنصر خیال مواجه است، بنابراین دنیای جدیدی را ایجاد میکند و اصلاً انیمیشن ایرانی معنی ندارد که ما در ژانرها قرارش دهیم. پس در همان قالبی قرار میگیرد که آن فیلم ۱۰۰ میلیون دلاری است و کنار آن باید رقابت کند بدونحمایت کپیرایتی. این مهمترین حمایتی است که میشود اتفاق بیفتد. اینکه ما بتوانیم مؤلفی ایجاد کنیم. وقتی مؤلف نداریم اصلاً به بازار داخل نمیتوانیم توجه کنیم، چون خیلی درآمدی نخواهیم داشت و ما با هدف بازار بینالمللی انیمیشن را تولید میکنم تا به نتیجه برسد. البته این درصورتی مهم نیست که کار را کاملاً سفارشی پیشبرد. حالا چرا سفارش را میگفتم خوب نیست؟ چون سفارش تولیدکننده را لوس میکند و تولیدکننده به فکر کیفیت و بازار واقعی نخواهد بود که مخاطب بپسندد آن کار را و با سلایق مدیران سرمایهگذار پیشمیرود و این خودش میتواند نوعی از تخریب را بهوجود بیاورد.
وضعیت در چرخه اکران چطور است، چون باید درنظر گرفت که تنها ساخت انیمیشن مهم نیست و نمایش آن هم اهمیت دارد.
بله، اساساً شما ممکن است یک فیلم خوب داشته باشید ولی نمایش و عرضه آن بد باشد و آنطور باید به دست مخاطب نرسد و از بین برود، درنتیجه توزیع بعضیوقتها از تولید مهمتر است. درباره وضعیت اکران انیمیشن در ایران باید بگویم این آثار خیلی جایی در سینما نداشتند، یعنی اکرانهای کمسانس صبح به آنها داده میشد و اگر استقبال مخاطب را بههمراه داشت، سانسهای بیشتری به آنها داده میشد. اما بعد از اینکه انیمیشنها در چندسال اخیر خیلیپرفروش شدند، نگاه شرکتهای پخش نسبت به آنها متفاوت شد. من باید نکتهای را اینجا در مورد جشنواره فجر بگویم، آن هم اینکه در این جشنواره، فیلمهای کمدی زرد معمولاً حضور ندارند و اگر هم حضور داشته باشند، توفیق چندانی کسب نمیکنند. اما همین کمدیهای زرد در اکران اصلی مردمی، پرفروش میشوند، البته انیمیشن همیشه پرفروش است و بعد از این فیلمهای کمدی بیشتر از باقی ژانرها مورد استقبال قرار میگیرد. انیمیشنها در جشنواره فجر هم، مورد استقبال قرار میگیرند و از آن طرف جزء فیلمهاییاند که سیاهنمایی محسوب نمیشوند. انیمیشنها معمولاً فرهنگی را ترویج میدهند، فرهنگ ایرانی که هویت ایرانی را برای مخاطب کودک بازسازی میکند و با نسل آینده حرف میزنند و معمولاً هم پیامهای استراتژیکی دارند، یعنی پیامهای مثبت و رو به جلو. نکته جالب اینکه انیمیشن در جشنواره فجر معمولاً بهسختی سهم و حق خودش را میتواند دریافت کند. سالنهای کمتری دریافت میکند و در بخشهای مختلف معمولاً قضاوت نمیشود. انیمیشن و امثالهم دقیقاً همان چیزی است که بهخاطرش بودجههای فرهنگی تصویب کردیم و به همین خاطر وزارت ارشاد را ساختیم که از این آثار حمایت کند. از فیلمهایی که دغدغه کشور را داشته باشد و اتفاقاً مورد توجه مردم هم قرار بگیرد تا بتواند فرهنگسازی کند، اما جالب این است که انیمیشن که باید برای مدیران فرهنگی گونه محبوبی باشد، به این خاطر که توان قالومقال ندارد و نمیتواند دردسر درست کند و مافیا ندارد، برای مسئولان و مدیران معمولاً کالای لوکس آنتیک کماهمیت و غیرضروری تلقی میشود و آن توجهی که باید به آن بشود، نمیشود.
چرا با وجود همه سختیها ساخت انیمیشن را انتخاب کردهاید؟ به عقب برگردید، باز همین مسیر را طی میکنید؟ درواقع سؤالم این است که دغدغه شما تولید انیمیشن بوده؟
من از سال ۱۳۸۰ در حوزه انیمیشن فعالیت حرفهای انجام دادهام. دبیرستانی بودم که کارم را شروع کردم و الان ۲۳ سال است که در این حوزه فعالیت دائم و بیوقفه دارم و از شغل و حرفهام بسیار راضیام. دلیلش این است که اگرچه سختیها و زمان تولیدش خیلی بیشتر از فیلم سینمایی و... است، در حین تولید از خلق جدید لذت میبریم. ارتباط با کودک و نسل آینده، فرهنگسازی و جلوه بینالمللی که دارد همگی برای ما جذابند و سختیهای تولید را کم میکنند، درنتیجه اگر به عقب برگردم، بازهم تولید انیمیشن را انتخاب میکردم.
اگر برای بهبود وضعیت صنعت تولید انیمیشن در ایران درخواستی داشته باشید، چه چیزی را و از چه کسی درخواست میکنید؟
ما برای تولید انیمیشن مشکلات زیرساختی داریم. اینترنت و نبود سرمایه اینها جزء موضوعاتی است که همه میدانند و برایشان قابلحدس است، اما فرارمغزها از مهمترین مشکلاتی است که داریم، درواقع تولیدکننده انیمیشن متخصص خیلیسخت یافت میشود و زمانی که به یک محصول میرسد جذب کمپانیهای بزرگ خارجی میشود و از کشور میرود. اگرچه استودیوهای پایداری مثل استودیوی ما باعث میشود بهمرور زمان، مهاجرت معکوس اتفاق بیفتد و الان شاهدیم بعضی از همکارانمان که از کشور رفته بودند دوباره برگشتهاند و درکنار ما انیمیشن تولید میکنند. به این خاطر که توانستهایم روی پای خودمان بایستیم و چرخه تولید را مکرراً ادامه دهیم.
سؤال آخر مربوط به هزینه تولید انیمیشن است. نسبت هزینه تولید با هزینه فیلمنامه معنادار است؟ از این جهت که از لحاظ بصری قابلقبولند اما فیلمنامهها جای بحث دارند.
خیلی وقتها در مورد اینکه فیلمنامه انیمیشن فیلمنامه خوبی نیست به ما انتقاد میشود. اول مقدمهای بگویم؛ کلاً چند انیمیشن سینمایی ساختهشده که دانشش بخواهد همهگیر شود و فرایند نگارش متن سینمایی را بتوانیم تجربه کنیم که ایرادهایش را برطرف کنیم. نکته دوم اینکه انیمیشنها دنیای بسیار بزرگتر و وسیعتری دارند و همین آن را به نسبت فیلم سینمایی سهل و ممتنع میکند. شما فیلم سینمایی اقتباسی را بردارید، بازیگران شما حدی از بازی و اقناع را انجام میدهند و کافی است فقط استراکچر درام شما درست باشد- البته اینطور نیست که بگویم فیلمهای سینمایی ما همه استراکچر درام درستی دارند- پس اینکه دنیای بسیار وسیعتری در مقابل انیمیشن قرار دارد، باعث میشود فیلمنامهاش را سختتر کند، حتی نویسندهها و کارگردانان بزرگ کشورمان هم تلاش کرداند انیمیشن بنویسند. میخواهم بگویم اینطور نیست که کسی تا حالا به آن دست نزده باشد. آنها هم تلاش کردهاند و معمولاً اذعان داشتهاند نگارش انیمیشن سختتر است. از طرف دیگر رابطهاش با هزینه تولید به این شکل است که چون در انیمیشن همهچیز از جنس خلق است، بخشی از سناریو در زمان تولید فیلمنامه بصری تکمیل میشود، یعنی فیلمنامه تا مرحله سیناپس پیشمیرود و بعد از آن دیتیل شدنش با تصویرسازی ادامه پیدا میکند. البته آنچه گفتم به روش پیکسار است که ما همگی از آن مشق میکنیم. در کمپانیهای بزرگ مثل دیزنی و پیکسار این فرایند طی میشود و تا انیمیشن وارد چرخه تولید شود بهصورت موازی چندین فیلمنامه همیشه درحال استوریبرد زدن است و این کار ممکن است چندسال طول بکشد تا به تأیید برسد. بنابراین حداقل هزینهای را احتیاج دارد و نگارشش از فیلم سینمایی پیچیدهتر و سختتر است. اما به این معنی نیست که بگوییم زمان تولید یا هزینه تولید پایین است و به همین دلیل فیلمنامه ضعیف شده است. فیلمنامه اگر حداقل خود را داشته باشد باید استراکچر و درامش درست باشد. فیلمنامه خوب بستر اصلی یک تولید خوب محسوب میشود.