در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*********
دیروز برای ساعاتی شایعه برکناری یا استعفای محمدرضا فرزین، رئیس کل بانک مرکزی نیز پخش شد که تا لحظه تنظیم این گزارش، صرفاً علی احمدنیا، سرپرست امور اطلاعرسانی دولت آن را در حساب توئیتر خود تکذیب کرد. سیدکامل تقوینژاد، دبیر هیئت دولت نیز که نامش به عنوان جایگزین فرزین مطرح شد خبر انتصاب خود را نادرست دانست.
ماجرای دلار و سکه مورد توجه رسانههای اصلاحطلب قرار گرفته است، روزنامه هممیهن در تیتر یک خود نوشته است:
همتی بهعنوان وزیر پیشنهادی اقتصاد، یکی از چهار وزیری بود که کمترین رای اعتماد را از مجلس دوازدهم گرفت. او که در دوران حسن روحانی نیز رئیس کل بانک مرکزی بود، در آن جایگاه نیز شدیداً از سوی همین طیف مورد انتقاد قرار میگرفت. در جریان روند رای اعتماد، تلاشهای زیادی شد که همتی رای مورد نیاز برای ورود به ساختمان وزارت اقتصاد را به دست نیاورد. با توجه به نوسانات ارزی ماههای اخیر نیز دور از ذهن نبود که همین طیف نمایندگان مجلس ابتدا سراغ همتی بروند. این طرح اواسط دیماه کلید خورد و در ابتدا دو نام کنار هم قرار داشت.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است:
رئیس فعلی بانک مرکزی، یکی از مدیران دولت سیزدهم بود که در دولت وفاق نیز به کار گرفته شد. فرزین بهرغم اینکه در همان جایگاه همتی در دولت روحانی قرار دارد، اما هدف انتقادات تندروها نیست. ظهر دیروز بود که خبری مبنی بر کنار گذاشتن فرزین از بانک مرکزی منتشر شد. این خبر تا پیش از آنکه توسط یک مقام شورای اطلاعرسانی دولت تکذیب شود، از سوی رسانههای مجازی به عنوان علت کاهش قیمت سکه و دلار تفسیر میشد.
البته ذکر این نکته ضروری است که بخشی از تلاطم ارزی ذدر پنج ماه گذشته، ریشه در اظهارات ناسنجیده امثال آقایان همتی، ظریف و عبدالعلی زاده و... دارد که القا کردند دولت در حل مشکلات ناتوان، و ناچار از مذاکره دوباره با عهدشکنان برجام است.
عبور از همتی در حالی در روزنامههای اصلاحطلب کلید خورده است که همتی امروز همان مدیر دولت روحانی است و عوض نشده است، همتی همان فردی است که وقتی تیم تیم روحانی و جهانگیری، قیمت مندرآوردی ۴۲۰۰ تومان را برای دلار تعیین میکردند و روزنامههای اصلاحطلب (اعتماد و سازندگی) از اسحاق جهانگیری برای این قیمت شاهکار، تصویر سوپرمن از جهانگیری منتشر میکردند، زبان به اعتراض میگشود، آقای همتی نیز رئیس بانک مرکزی همان دولت بود!
در سالهای گذشته، فضای سیاسی ایران شاهد مناظرات و چالشهای متعددی پیرامون نوع مواجهه با آمریکا بوده است. از همان ابتدای انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران سیاستی مستقل و مقاومتی را در برابر ایالات متحده اتخاذ کرد، در حالی که برخی جریانهای داخلی، بهویژه اصلاحطلبان، همواره بر مذاکره، تعامل و کاهش تنش با غرب تأکید داشتند.
آخرین نمونه درباره اظهارات عمادالدین باقی است که دل از آمریکاییها کنده است، روزنامه سازندگی مینویسد:
انتشار یک یادداشت کوتاه از عمادالدین باقی با واکنش بیژن عبدالکریمی، استاد دانشگاه روبهرو شد. باقی نوشته بود: «به عنوان کسی که در ۲۵ سال گذشته علیه راهبرد منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی، دهها مقاله و مصاحبه داشتم با خواندن فرمان ترامپ، احساس توهین و تحقیر و خشم یافتم. مردک تروریست به رژیم قصاب اسرائیل بمبهای ۲۰۰۰ پوندی میدهد که در برابرش مردمی بدون پدافند هستند، آن وقت از موضع متکبرانه عقل کل و فرمانده عالم فرمان میدهد، ایران نباید «موشک و تسلیحات متعارف» (یعنی توان دفاعی) داشته باشد! و با فشار حداکثری میخواهد ۹۰ میلیون نفر را به فقر و فلاکت بکشاند تا اراده جبارانهشان را پیش ببرد اما قطعاً کور خواندهاند. ما برای تغییر، نیازی به دیوانگانی چون ترامپ نداریم». دکتر بیژن عبدالکریمی در این خصوص یادداشتی را نوشت و عمادالدین باقی نیز بر یادداشت عبدالکریمی، پاسخی نگاشت.
با وجود تغییر نگرش برخی چهرههای اصلاحطلب مانند عمادالدین باقی، هنوز هم بخش قابلتوجهی از این جریان از پذیرش واقعیت سر باز میزنند. این افراد همچنان تلاش دارند که شکست سیاستهای خود در قبال آمریکا را توجیه کنند و بهنوعی، مسئولیت این شکست را بر گردن نظام بیندازند.
در حالیکه تاریخ نشان داده است که هرگونه عقبنشینی در برابر آمریکا نهتنها به کاهش فشارها منجر نمیشود، بلکه این کشور را در تحمیل خواستههایش جریتر میکند.
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت روحانی و معاون راهبردی پزشکیان پس از خروج آمریکا از برجام بارها اعلام کرد که این اقدام برخلاف اصول دیپلماتیک است، اما همچنان تأکید داشت که میتوان از طریق مذاکره، آمریکا را به مسیر صحیح بازگرداند. این در حالی است که تجربه نشان داد واشنگتن فقط بهدنبال فشار بیشتر بر ایران است.