کاخ جشنواره یا همان سینمای اهالی رسانه و منتقدان، در مواجه نسبت به فیلمهایی که در آن اکران میشود، بیرحم است.
اگر فیلمساز یا سینماگری هستید که میخواهید فیلم بسازید و خود را در معرض نقد بگذارید، حتما فیلم خود را به جشنواره فیلم فجر بدهید تا فیلمتان در سالن برج میلاد اکران شود، اگر هم جنبه نقد ندارید و فقط میخواهید از فیلمتان تعریف و تمجید شود بی خیال حضور در جشنواره فیلم فجر و اکران فیلمهایتان در این سالن شوید.
هیچکس در این سالن برای فیلمهایی که میلیاردی خرج کردهاید و در آخر هیچ چیز برای ارائه به مخاطب ندارد، کف و سوت نمیزند، اینجا اگر فیلم بدی بسازید قطعا واکنشها به فیلمتان تند و گاهی سخت است.
درست است که چندسالیست جلسات نقد و بررسی یا پرسش و پاسخ فیلمها به افول رسیده و کمتر چالشی از طرف خبرنگاران و اهالی رسانه و منتقدان در این جلسات پیش میآید اما واکنشها در سالن به فیلمها خود گویا و به نوعی معیار خوب و بد فیلمهای حاضر در جشنواره است.
جشنوارهای که شاید به لطف این جناح و آن جناح یا این حزب و آن حزب از شور و حرارتش کاسته شده باشد اما هنوز هم میتواند معیار فیلم خوب و بد را مشخص کند.
برخی فیلمها به واقع جایی در جشنواره فیلم فجر ندارند و فقط برای دیده شدن و سرخط خبرها بودن به جشنواره میآیند و برخی دیگر هم به زور فلان ارگان و نهاد یا اشخاصی که انگار جشنواره با آنها رودربایستی دارد.
اکران حدود ۴۰ فیلم در ۱۰ روز به واقع کار بسیار سخت و دشواری است؛ هم برای برگزارکنندگان و هم برای اهالی رسانه که شاید طی این ۱۰ روز ساعتی برای استراحت و تمرکز درباره فیلمها نخواهند داشت.
چهل و سومین دوره جشنواره فیلم فجر از روز گذشته آغاز شده و در این ماراتن سنگین روزی چهار الی پنج فیلم در برج میلاد یا همان کاخ جشنواره به نمایش در میآید.
دشواری رسیدن به برج میلاد و عبور از هفت خوان پارکینگ و رسیدن به سالن سینما از یک سو، عدم صدا و تصویر درست در سالن برج میلاد از سوی دیگر و از طرفی عدم دسترسی به جایی برای خرید حتی یک چای با قیمت مناسب و آب، دردسرهایی است که باید اهالی رسانه به جان بخرند تا بتوانند در جشنواره فیلم فجر حضور داشته و تولید محتوا کنند.
به تمامی این مشکلات نازل بودن سطح کیفی فیلمها، نبود نظم و انضباط در پذیرایی و ... را هم که طی روزهای گذشته در جشنواره وجود داشته است، باعث تکدر خاطر رسانهها و منتقدان شده است.
امسال وارد چهل و هفتمین سال از انقلاب اسلامی ایران شدیم، اما متاسفانه نبود یک سالن یا خانه جشنواره مناسب برای برگزاری چنین رویداد عظیم هنری کاملا احساس میشود.
گفتنیست در دولت سیزدهم صحبتهایی مبنی بر اینکه خانه جشنواره تا پنج سال آینده در دسترس خواهد بود به میان آمد، اما آن هم در حد یک حرف بود و احتمالا تا ۴۷ سال آینده هم اتفاقی برای ساخت خانه جشنواره نخواهد افتاد.
با این حال و با وجود تمام دردسرها و گرفتاریها اهالی رسانه و منتقدان به امید دیدن فیلمهای سینمایی خوب پای به جشنواره میگذارند اما هر سال دریغ از پارسال.
هزینههای میلیاردی فیلمها و سطح نازل آنها باز هم بر این حرف صحه میگذارد که در ایران سود در تولید است نه چیز دیگر و این موضوع هر روز با دیدن فیلمهایی که اثری از هنر و سینما ندارند، بیشتر مشهود است.
دو روز ابتدایی چهل و سومین جشنواره فیلم فجر روزهای بدی برای سینمای ایران بود، روزهایی که فیلمها حتی در حد متوسط هم نبودند.
حال باید به میانه راه جشنواره رسید تا قضاوت بهتری درباره فیلمهای حاضر در جشنواره داشت اما متاسفانه باید گفت که سالی که نکوست از بهارش پیداست.