به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، «بردن عروس به خانه» عنوان یادداشت روزنامه اعتماد است که در آن آمده: فرهنگ و تجربه زیسته هر جامعهای در ضربالمثلهای آن جامعه تبلور پیدا میکند و به جرات میتوان گفت که ضربالمثلها عصاره تجربیات یک جامعه است که در کلماتی بسیار صریح و روشن خود را باز مینمایاند. این ضربالمثلها در یک فرآیند طولانی، تجربه جوامع را در کلماتی موجز و گاه همراه با مطایبه میگنجانند و بسته به نوع روابط اجتماعی، این صراحت شکل و شمایل متفاوتی پیدا میکند. برای همین است که مثلا در جوامع فئودالی که مبنای روابط اجتماعی بر زندگی روستایی استوار است، کلمات به کار برده شده در این مثلها ممکن است در چند نسل بعد و تبدیل و تحول جوامع روستایی به شهری، همان کلمات را نتوان به صراحت و بیپروایی گذشته به کار برد، برای همین هم استفاده از برخی ضربالمثلها که ریشه در روابط فئودالی گذشته دارد، دیگر به راحتی آن ایام بر زبان جاری نمیشود و به کار بردن آنها نه تنها با نکوهش و مواخذه که حتی ممکن است با مجازات نیز روبهرو شود که چرا عفت عمومی را لکهدار کردهای؟
نمونهاش را که شاید هنوز در خاطر برخی اهالی قدیمی مطبوعات زنده باشد، ماجرایی از این دست است که به خاطر انتشار مطلبی در «روزنامه جامعه» که حدود 25 سال پیش در آن روزنامه منتشر شد، کار به دادگاه و حکم قضایی کشید، چراکه در آن مطلب از عباراتی استفاده شده بود که در فرهنگ فئودالی و روستایی، مرسوم و در فرهنگ شهری امروز، نکوهیده و مذموم است. برای همین نویسندگان اگر بخواهند از ضربالمثلی که عصاره فرهنگی جامعه ماست استفاده کنند، به دلیل همین خط قرمزها، ناچارند از عبارات جانشین یا حتی زیر و رو شده بهره ببرند. زیر و رو شدنی که کلا آن اثرگذاری و صراحت ضربالمثل اصلی را ندارد. من هم برای نوشتن این یادداشت به همین مشکل گرفتارم، یعنی اگر میخواستم از ضربالمثلی مربوط به موضوع بهره ببرم، نهایت کلماتی که برای این یادداشت استفاده میشد به 20 کلمه هم نمیرسید و صراحت و گویایی آن ضربالمثل، هم به اندازه کافی روشنگر بود و هم به سرعت حق مطلب را ادا میکرد. ولی الان من ناچارم که همان معنا را در حجمی طولانی از کلمات بپوشانم و پنهان کنم که مبادا متهم به بیاخلاقی و زیر پا گذاشتن عفت عمومی شده باشم.
برای همین مرا برای طولانی شدن ناگزیر این یادداشت ببخشایید که هر چه هست، تاکنون به همین ترفند، کارم به دادگاه و مجازات نرسیده و امید که بعد از این هم نرسد. آمین. اما ماجرا چیست؟ بعد از داستان استیضاح جناب همتی و با آن ترتیباتی که رخ داد و فقط یک رای ممتنع که در همه تاریخ استیضاحهای این 46 سال بیمانند بود و از یکپارچگی شگفت در این استیضاح خبر میداد و بعد از حذف همزمان جناب ظریف از هیات دولت، نمایندگان مجلس طوماری را در صحن علنی مجلس شورای اسلامی آویختند و با اعتماد به نفس حاصل از آن دو حذف، 209 نماینده هم زیر آن را امضا کردند و خواستار ابلاغ «قانون عفاف و حجاب» شدند. اما اینجا یک مشکل اساسی وجود دارد. نه اینکه شورای امنیت ملی کشور اجرای این قانون را برخلاف امنیت ملی کشور و زمینهساز ایجاد آشوب و ناآرامی گسترده در کشور میداند و نه اینکه تعدادی انگشتشمار به در «بیت مقام ممتاز مرجعیت شیعه، حضرت جوادیآملی» رفتهاند و وضعیت اسفناکی ایجاد کردهاند و نه اینکه یکی از نمایندگان مجلس در صحن علنی گفته که برای این تجمعات که از نظر تعداد قلیل و از نظر صدا بلند است، عدهای پول پخش میکنند و معترضان برای این هو و جنجالها پول میگیرند و لازم است که وزارت اطلاعات برای شناسایی عوامل این پولپاشیها ورود کند، بلکه مساله این است که بر سر ابلاغ این لایحه که عیان است باعث آشوب در کشور میشود و یکبار دیگر باعث حوادثی چون سال 1401 خواهد شد، اصلا مانع وجود ندارد و کافی است که جناب رییس محترم مجلس ابلاغ کند و البته مساله این است که خودداری رییسجمهور و ابلاغ قانون توسط رییس مجلس چیز جدیدی نیست.
غیر از قوانینی که مرحوم هاشمیرفسنجانی، پس از عزل بنیصدر از ریاستجمهوری، بنا به ماده 131 قانون اساسی، به عنوان رییس مجلس ابلاغ کرد، جناب لاریجانی هم در مقام ریاست مجلس، وقتی که «مصیبت معجزه هزاره سوم» که همین طوماریون امروز از پشتیبانان سفت و سختش بودند، حاضر به ابلاغ قوانین بسیاری نشد، آنها را برای اجرا ابلاغ کرد و اتفاقا جناب قالیباف نیز در زمان ریاستجمهوری حسن روحانی به دلیل ابلاغ نشدن «قانون الزام دولت به پرداخت یارانه کالاهای اساسی» توسط حسن روحانی، به نیابت از مجلس شخصا این قانون را ابلاغ کرد. پس مشکل در ابلاغ قانون عفاف و حجاب نیست، بلکه احتمالا جماعت طوماریون، چون میدانند که این قانون در کشور ایجاد آشوب میکند و احتمالا حوادثی مانند 1401 و حتی بدتر از آن پدید خواهد آورد، شاید خدای ناکرده دنبال تکرار همان حوادث تلخ هستند، ولی میخواهند مسوول چنین اتفاقی جناب پزشکیان باشد و به عبارتی همان ضربالمثلی که باید یکجوری با کلماتی دیگر بیانش کنم که «میخواهند با اتومبیل مردم، عروس را به خانه بخت ببرند».
29218