گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم: روند همکاری ایران و اسرائیل در دوره پهلوی، از زمان به رسمیت شناختن بصورت دوفاکتو تا قطع روابط در دولت مصدق و روند صعودی این ارتباط از بعد کودتای 28 مرداد، قابل توجه است. این همکاری علاوه بر همکاریهای سیاسی و اقتصادی، رفتهرفته جنبههای اطلاعاتی و نظامی به خود میگیرد تا جایی که شاه در جنگ 6 روزه، تأمینکننده نفت رژیم صهیونیستی است و عملاً به جهان اسلام و اعراب خجنری از پشت میزند.
یکی از وجوه همکاریهای اطلاعاتی روابطی است که بین موساد و ساواک وجود داشت؛ ارتباطی که فراتر از حد معمول و مرسوم دستگاههای اطلاعاتی در دنیا بود.
برای بررسی نحوه ارتباط دو دستگاه اطلاعاتی رژیم پهلوی(ساواک) و رژیم صهیونیستی (موساد) با قاسم تبریزی محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر به گفتگو نشستیم تا از جزئیات این ارتباط و عوامل اسرائیل در ایران بگوید:
** آموزش نیروهای ساواک با پیشنهاد آمریکا به موساد واگذار شد
تسنیم: با توجه به اینکه در آستانه چهل و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب هستیم و همچنین در یکسال گذشته منطقه شاهد تحولات بزرگی بهویژه در حوزه فلسطین و رژیم صهیونیستی بود، تصمیم گرفتیم تا به ارتباط دستگاه اطلاعاتی شاه با اسرائیل بپردازیم؛ برای سوال اول بفرمایید که آیا ارتباط دو دستگاه اطلاعاتی ساواک و موساد در آن زمان، در سطح ارتباط معمول بین دستگاههای اطلاعاتی کشورها بود یا با چیزی فراتر از آن روبهرو بودیم؟
تبریزی: هر کشوری نیاز به یک سیستم اطلاعاتی دارد که دو وظیفه مهم این سیستم یک این است که امنیت را در داخل حفظ کند و دوم اقتدار و استقلال کشور را مراقبت کند؛ این خصوصیاتِ هر سیستم اطلاعاتی است؛ هر دستگاه اطلاعاتی هم دو ویژگی دارد؛ یک مستقل بودن، دو قانونگرایی. مشکل ساواک از ابتدا این بود که ساواک یک سیستم اطلاعاتی ملی و مستقل نبود و آمریکاییها تاسیس کردند؛ هم سولیوان آخرین سفیر آمریکا در خاطراتش مینویسد و شاه هم در کتاب پاسخ به تاریخ میگوید، ساواک و سازمان امنیت کشور را آمریکاییها در زمان تیمور بختیار تاسیس کردند و زیر نظر نخستوزیری بود و به من هم ارتباطی نداشت!
ساواک با حضور 10 مستشار آمریکایی تاسیس شد و از نظر ساختاری هم از سازمان سیا الگو گرفت؛ سرلشکر منوچهر هاشمی رئیس مدیرکل ضدجاسوسی ساواک میگوید سال 1342 که من آمدم و ضدجاسوسی را تحویل گرفتم تمام گزارشات به زبان انگلیسی بود! یعنی شما نگاه کنید از سال 1335 تا 1342 وقتی مدیریت هاشمی شروع میشود و تقاضا میکند تا مستشاران گزارشات را به وی بدهند امتناع میکنند و همه آن گزارشها را هم با خود میبرند.
اینها را سرلشکر منوچهر هاشمی در کتاب خاطرات خود با نام "داوری" چاپ لندن قید کرده است. بخش به اصطلاح اروپای شرقی و شوروی را هم آمریکاییها اداره میکردند؛ ارتشبد فردوست هم میگوید من سال 1350 که آمدم از مستشاران آمریکایی خواستم که پایان کارشان باشد؛ نُه نفر رفتند و یک نفر باقی ماند! پس ما مواجهیم با یک سیستمی که آمریکاییها تاسیس و مدیریت کردند.
فردوست میگوید که ما با آمریکا صحبت کردیم شما آموزش ساواک هم به عهده بگیرید اما طرف آمریکایی گفت آموزش باید زیرنظر اسرائیلیها باشد!
تسنیم: چرا اسرائیلیها؟
تبریزی: عرض خواهم کرد؛ فردوست میگوید ما با نماینده موساد یا سیستم اطلاعاتی اسرائیل در ایران صحبت کردیم؛ گفت که ما آمادهایم برعهده میگیریم. گفتم پس کتاب آموزش را عنایت کنید اما قبول نکردند و گفتند کتاب لازم نیست، آموزش حضوری میدهیم! از اینجا به بعد ما طبق اسناد داریم که تیمهای سه نفره و 5 نفره از بازجویان یا از به اصطلاح بخش زندان ساواک به اسرائیل میرفتند برای آموزش یا از اسرائیل متخصصین میآمدند و اینجا آموزش میدادند؛ حتی این رفت و آمدها تا دی 1357 هم ادامه دارد یعنی کمتر از یکماه به پیروزی انقلاب؛ از همینجا میتوانید سطح وابستگی ساواک به موساد را ببینید.
** اسرائیل دو خانه امن در ایران برای فعالیتهای جاسوسی خودش داشت
اسرائیل در اینجا هزار نیروی اطلاعاتی داشت، حتی دو خانه امن هم داشتند که یکی خرمشهر بود و یکی ایلام! این در خاطرات فردوست هم آمده و در اسناد هم داریم؛ مکان را ساواک در اختیار آنها میگذاشت با تمام تجهیزات و مخارج و آنها کارهای خودشان را انجام میدادند. این نیروهای موساد با ویزای ایرانی تردد میکردند و اطلاعات جمع میکردند. کتابی هم به نام «استراتژی صهیونیستی در ایران» اثر محمدتقی تقیپور چاپ موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی است که توصیه میکنم در این رابطه ببینید.
** تحلیل موساد از وضعیت رژیم شاه از آمریکا و ساواک هم دقیقتر بود
تسنیم: نگاه مسئولان موساد به وقوع انقلاب و فروپاشی قریبالوقوع رژیم شاه چه بود؟
تبریزی: نکته جالبی در اینباره وجود دارد؛ آبان سال 1357، آقای خوفی رئیس موساد به ایران میآید و با ناصر مقدم آخرین رئیس ساواک گفتگو میکند؛ خوفی به وی میگوید اوضاع ایران ناجور است و شاه دارد از بین میرود! مقدم میگوید خیلی هم اوضاع خوب است و اینها مردم نیستند و چند تا کمونیست از آن طرف مرز آمدند و دارند کارهای انقلابی میکنند. خیلی عجیب است! خوفی میگوید من ماه گذشته در آمریکا با رئیس سیا صحبت کردم همین حرف شما را میزد! گفتم ایران دارد از دست میرود اما معتقد بودند چند تا کمونیست هستند و مسئلهشان حل میشود؛ تحلیل موساد از اوضاع ایران آن زمان خیلی دقیقتر از ساواک و سیا بوده است چون اشراف بالایی روی ایران داشتند.
رئیس موساد به مقدم میگوید نخستوزیر اسرائیل گفته این هزار نفر باید برگردند؛ مقدم تقاضا میکند یا اینها باشند یا شما از کارمندای بازنشسته زیتون(عنوان موساد در اسناد ساواک زیتون بود) در اختیار ما بگذارید که به ما کمک کنند؛ خوفی میگوید که بازنشستههای ما در جریان تحولات نیستند و تعدادی از نیروهای جاری موساد را در اختیارتان میگذاریم. این وضعیت سیستم اطلاعاتی ما بود که مشخص نیست برای منافع، اقتدار، استقلال یا امنیت ما کار میکردند یا برای دیگری!
اما درباره آموزش نیروها باید عرض کنم اسرائیلیها در بازجویی تجربیات زیادی دارند؛ در شکنجه فلسطینیها این نمود دارد؛ در حقیقت در جریان دستگیری و زندان و بازجویی فلسطینیها بالاخره 70 سال تجربه دارند (اگر حرکت اطلاعاتی صهیونیستها را از قبلتر حساب نکنیم)؛ مثلاً استاد متخصص بازجوی اسرائیلی که فلسطینیها را بازجویی و شکنجه میکرد، میآمد یک ساواکی ما را که کارمند سیستم اطلاعاتی بود آموزش میداد که چه کسی را شکنجه بدهد، چطور اطلاعات بگیرد و...
یک نکته جالب هم داخل پرانتز عرض کنم؛ رئیس سرویس اطلاعاتی فرانسه ماهی 50 هزار دلار از ساواک حقوق میگرفت برای چند کار؛ یک اینکه در فرانسه یک مقالاتی علیه کمونیسم بنویسد، دوم مانع از چاپ مطالب علیه ایران شود، سوم گزارشاتی از وضع دانشجویان ایرانی در آنجا بدهد. در یکی از دیدارهایشان، نصیری به رئیس اطلاعات فرانسه میگوید در مطبوعات فرانسه علیه اعلیحضرت مطالبی منتشر شده؛ نصیری سه مقاله نشان میدهد که روزنامه فیگارو نوشته است! رئیس سرویس فرانسه میگوید فیگارو که ارگان سرویس است! یعنی هم ماهی 50 هزار دلار میگرفتند و هم علیه ایران مطلب مینوشتند.
تسنیم: شخصیتهای نزدیک به اسرائیل در دستگاه ساواک چه کسانی بودند؟
تبریزی: یکی از این افراد پرویز ثابتی است که رئیس اداره کل سوم (امنیت داخلی) بود؛ شخصیت دوم عطارپور است که بعد از انقلاب هم رفت اسرائیل ساکن شد و چهره اسرائیلی ساواک وی و ثابتی بودند. علینقی عالیخانی هم که قبل از وزارت اقتصاد در ساواک فعالیت میکرد معتقد بود که منافع ما در ارتباط با اسرائیل است و ما با کشورهای عربی هیچ اشتراک منافع نداریم.
ثابتی نفوذ زیادی داشت و شاه هم به او اهمیت میداد که دو دلیل داشت: یک دلیلش ترور و قتل تیمور بختیار بود که با برنامه او انجام شد؛ دوم گزارشاتی که مرتب در اختیار شاه قرار میداد و به هویدا خیلی نزدیک بود؛ حتی هویدا قصد داشت او را به دولت ببرد اما شاه مخالفت کرده بود که او در همین بخش امنیت و اطلاعات باشد.
پروز ثابتی، عنصر بهایی و نزدیک به اسرائیل در دستگاه ساواک
تسنیم: از تعداد اسناد به جا مانده از ارتباط موساد و ساواک اطلاعی دارید؟
تبریزی: مجموعه اسنادشان را آمریکاییها بعد از 17 شهریور گرفتند و اندکی اسناد از آمریکا در ساواک ماند؛ انگلیسیها هم عرض کنم اول فروردین 57 زودتر از آمریکا گرفتند. در مورد اسرائیلیها مشخص نیست غافل شدند یا گرفتند و نتوانستند منتقل کنند؛ ما قریب 60 هزار سند از روابط ایران و اسرائیل که تاکنون 5 در ساواک داریم که در کتاب آقای تقیپور بخشی از آنها منعکس شده است. عوامل رژیم صهیونیستی قبل از فرار تمام اسناد سفارت اسرائیل در ایران را تخلیه کرده و برده بودند؛ در مورد مکانهای دیگر آنها در ایران هم اطلاعی در دست نیست و ما از اسرائیل اسناد بهجامانده در جاهای دیگر نداریم؛ اسناد ساواک آنها عالی است.
** کمیسیونهای مشترک ساواک و اسرائیل با ترکیه و اتیوپی
یک کمیسیون مشترک ساواک، میت(سرویس اطلاعاتی ترکیه) و موساد داشتند که جلسات کمیسیون مشترک در مورد وضعیت کشورهای خلیج فارس و کشورهای اسلامی بود؛ این علاوه بر آن خانههای امنی بود که در اختیار اسرائیل قرار دادند. یک کمیسیون مشترک هم بین ساواک، سرویس اطلاعاتی اتیوپی و اسرائیل بود که اینها هر سهماه یا ششماه یکبار یک جلسه مشترک و تصمیمگیری داشتند یا گاهی اعضای کمیسیون در تهران و ترکیه یا در اسرائیل رفت و آمد داشتند.
اسرائیلیها چند چهره مرموز فعال در ایران داشتند؛ یکی یعقوب نمرودی بود که قبلاً در تشکیلات هاگانا بود؛ نمرودی یک نیروی اطلاعاتی آژانس یهود بود و بعد فعالیت خود را گسترش میدهد و با ساواک در ارتباط بود؛ به نوعی نماینده موساد بود. یکی هم مئیر عزری سفیر اسرائیل بود که ویژگیهای مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و هم اطلاعاتی را باهم داشت؛ با اکثر رجال ایران از سالهای قبل 1357 ارتباط داشت. ایرانیالاصل و اصفهانی هم بود.
یک نشریه به نام مشرق هم چاپ میکرد که ساواک بالاخره نفهمید این چاپ سفارت اسرائیل است یا در خود اسرائیل چاپ میشود و به ایران میفرستند. تعداد تیراژش اندک بود و فقط برای برخی نمایندگان مجلس و سناتورها و دولتمردان میفرستاد. در حقیقت تحلیل سیاسی بود. عزری با روزنامهنگاران و مجلات ارتباط داشت و از صاحبان مطبوعات دعوت میکرد به اسرائیل بروند؛ نویسندگان و شخصیتهای مختلفی را به اسرائیل برده بود.
مئیر عزری در دیدار با نصیری رئیس ساواک
تسنیم: آیا بعد از فروپاشی رژیم شاه، اطلاعاتی از ارتباط بین بازماندگان ساواک با رژیم صهیونیستی هست؟
تبریزی: مسلماً چون خود پرویز ثابتی هم با اسرائیل مرتبط بود عناصر بازمانده میتوانند ارتباط داشته باشند. ما در مورد ثابتی دو گزارش داشتیم؛ یکی سال 1357 در انگلستان بخشی از ساواکیها را سامان داده بود ولی جزئیاتش را نمیدانم؛ در همان سالها 1358، 59 در دبی هم این کار را کرده بود اما وقتی که انقلاب پیروز شد ما یک آسیبی از ساواک داشتیم که پروندههای منابع را امحا کرده بودند؛ بیش از 20 هزار منبع اطلاعاتی برای ساواک کار میکردند اما تمام پروندهها از بین رفت و ما هیچ اطلاعی از منابع به جز موارد معدود نداریم؛ همچنین گزارش داشتیم که سازمان سیا در ایران یا به تعبیری سفارت آمریکا، از ساواکیها برای برنامه خودشان استفاده میکردند. اسناد مربوط به استفاده سازمان سیا از ساواکیها پس از انقلاب در کتاب «ایستگاه خیابان روزولت» منعکس شده است.
** 5 میلیارد دلار از اسرائیل طلبکاریم!
تسنیم: علاوه بر ساواک، فعالیت سایر ارگان های امنیتی و نظامی با اسرائیل چگونه بود؟ مثلا ما پیش از انقلاب با آنها پروژه شکوفه را برای ساخت موشک پیش بردیم که به هرحال از ایران در آن کلاهبرداری شد.
تسنیم: حضور مستشاران و متخصصین اسرائیلی هم در خرید تسلیحات و هم در رفت و آمدهای نظامی وجود داشت. یه چند موردی را خود مئیر عزری اشاره کرده در خاطراتش آمده است؛ همچنین ما حدود 354 به اصطلاح پرسنل رسمی یعنی گروهبان به بالا تا افسر و سپهبد و ارتشبد بهایی در ارتش داشتیم. بر مبنای اسناد ارتش که آقای شاداب عسگری پژوهش کرده است و این افراد هم عمدتاً وابسته به آمریکا بودند و ممکن است از طریق واسطههای آمریکا و انگلیس با اسرائیل ارتباط داشته باشند. روابط اطلاعاتی ایران با اسرائیل پیش از انقلاب عمدتاً در چارچوب مثلث آمریکا، انگلیس و اسرائیل قابل تحلیل است.
همچنین در خرید سلاح ما با اسرائیل مبادلاتی داشتیم؛ حتی ما 5 میلیارد دلار از اسرائیل طلبکاریم چراکه قرارداد خرید سلاح بسته شده بود اما با وقوع انقلاب، اسرائیل از پس دادن پول سرباز زد. ایران بهواسطه درخواست برگرداندن پول را کرده بود اما آنها ندادند یعنی نه پول را دادند و نه اسلحه را!
انتهای پیام/