اقدام اخیر کاخ سفید در اعمال مجدد تحریم علیه ایران، براساس فرضیههای نادرست، اشتباههای گذشته را تکرار میکند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، بهتازگی یادداشت مربوط به بازگشت سیاست فشار حداکثری را علیه ایران امضا کرد.
پس از آنکه ترامپ استراتژی موسوم به فشار حداکثری خود را علیه ایران احیا کرد، وزارت خزانهداری آمریکا نیز اولین مجموعه تحریمهای خود را علیه ایران در دولت دوم ترامپ اعمال کرد.
وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرد که این تحریمها با یادداشت ترامپ که برای بازگرداندن کمپین فشار حداکثری بر ایران صادر شد، همسو است.
اگرچه ترامپ ادعا میکند که با اکراه این اقدام را انجام داده و توافق را با ایران ترجیح میدهد، اما دولت نخست وی بود که بهطور یکجانبه از توافق هستهای ایران خارج شد و همین مذاکراتی را که او اکنون مدعی طرفداری از آن است، تضعیف کرد.
فشار حداکثری و فرضهای نادرست درباره ایران
این سیاست جدید فشار حداکثری مبتنی بر این تصور ادعایی است که آسیبپذیریهای ایران بیشتر شده است.
به گزارش میدلایست آی، سیاست فشار حداکثری ترامپ بر دو فرضیه ناقص استوار بود؛ اول اینکه تحریمهای اقتصادی هزینه کمی بر آمریکا تحمیل میکند یا هیچ هزینهای بر آمریکا تحمیل نمیکند و دوم اینکه تحریمها به تنهایی ناگزیر باعث ناآرامی میشود.
با ترکیب شدن این اشتباهها، کمپین فشار حداکثری هیچ انگیزه معناداری ارائه نمیدهد و اساسا ایران را در وضعیتی قرار میدهد که دلیلی برای مذاکره با آمریکا ندارد.
توجه به این نکته ضروری است که در عمل، نادرستی این فرضیهها ثابت شده است.
هزینه تحریمها علیه ایران برای آمریکا
برخلاف انتظار واشنگتن، فشار حداکثری برای آمریکا گران تمام شده است؛ ایران با کاهش تعهدهای خود براساس برجام، غنیسازی اورانیوم خود را از ۳.۵ درصد براساس برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) به بیش از ۶۰ درصد افزایش داد، ذخایر اورانیوم غنیشده خود را افزایش داد و سانتریفیوژهای نصبشده خود را توسعه داد.
- بیشتر بخوانید:
- تجربه شکست کمپین فشار حداکثری ترامپ در برابر ایران
- مواضع تیم ترامپ درباره ایران؛ نگاهی به رویکرد ویتکاف و روبیو
برخلاف انتظار واشنگتن، فشار حداکثری برای آمریکا گران تمام شده است؛ در نتیجه زمان شکاف هستهای از حدود یک سال به کمتر از یک هفته کاهش یافت.
از سرنگونی پهپادهای آمریکایی و حملات موشکی به پایگاه آمریکایی عینالاسد، این سیاست نتوانسته است از تحریکات بیشتر جلوگیری کند و در عوض احتمال آنها را افزایش داده است.
این سیاست دولت نخست ترامپ اهرمهای واشنگتن را کاهش داده و اولویتهای راهبردی آن را پیچیده کرده است.
در عین حال، تمایل چین به خرید نفت ایران، تحریمها را تضعیف کرده و اعتبار مدیریت آمریکا را از بین میبرد.
فرضهای ناقص؛ بنای فشار حداکثری
از مارس ۲۰۲۰ تا مارس ۲۰۲۴، اقتصاد ایران حدود ۱۷ درصد رشد داشته و ۱.۲ میلیون شغل اضافه شده است؛ تنها در سال ۲۰۲۳، بانک مرکزی حدود ۶۸ میلیارد دلار برای واردات اختصاص داد که نشاندهنده دسترسی بهتر به ارز است.
بهجای نزدیکتر شدن به مذاکرات، به نظر میرسد سیاست جدید آمریکا به موضعی بازگشته است که یادآور رویکرد «بدون مذاکره، بدون جنگ» است که دوره اول ترامپ را تعریف کرد.
انتهای پیام/