آفتابنیوز :
چند روز قبل پلیس یکی از شهرهای شمالی در جریان ربوده شدن دختری ۱۴ساله به نام رونیکا قرار گرفت.
پدر او میگفت: دخترم برای خرید کتاب از خانه بیرون رفت، اما وقتی برنگشت نگرانش شدیم. حتی خیابانها را بهدنبالش گشتیم، اما اثری از او نبود تا اینکه فردی از طریق واتساپ برایم پیام فرستاد و نوشت که «دخترتان را ربودهایم و برای آزادی او باید ۱۰هزاردلار تهیه کنید.»
پدر رونیکا گفت: بلافاصله با آن شماره تماس گرفتم، اما مرد غریبه تهدید کرد که اگر ظرف ۲۴ساعت این مبلغ را تهیه نکنم، دخترم را به قتل میرساند. او حتی صدای گریه و التماسهای دخترم را برایم ارسال کرد و نگران شدم که مبادا بلایی بر سر دخترم بیاید.
ردپایی در تهران
با اظهارات این مرد، تحقیقات برای نجات دختر ربوده شده آغاز شد و این در حالی بود که تماسهای تهدیدآمیز آدمربایان همچنان ادامه داشت. آنها صدای نالههای دختر نوجوان را که ظاهرا شکنجه میشد برای پدرش ارسال و خواستهشان را تکرار میکردند. درحالیکه همه شواهد نشان میداد که دختر نوجوان ربوده شده است، ۳روز بعد، یکی از دوستان رونیکا با خانواده وی تماس گرفت و اسرار مهمی را فاش کرد. او گفت که رونیکا به تازگی با جوانی به نام امید آشنا شده و آنها با همدستی هم سناریوی آدمربایی ساختگی را طراحی کردهاند.
با اطلاعاتی که این دختر در اختیار خانواده رونیکا قرار داد، تحقیقات پلیس وارد مرحلهای تازه شد و مأموران دریافتند که دختر نوجوان با پای خودش از خانه گریخته و نزد امید به پایتخت رفته است. بررسیها نشان میداد که امید ساکن تهران و کارگر یک کارگاه تولیدی مبل است. به این ترتیب تیمی از مأموران راهی پایتخت شدند و با دستگیری جوان ۲۴ساله، راز آدمربایی ساختگی برملا شد. متهم گفت: با رونیکا در فضای مجازی آشنا شدم. اوایل با یکدیگر چت میکردیم، اما یک روز تصمیم گرفتم او را ملاقات کنم. من ساکن تهران هستم و او در شمال زندگی میکرد. برای دیدن او به شمال سفر کردم و، چون به او علاقهمند شده بودم، تصمیم به ازدواج گرفتم، اما رونیکا گفت که پدرش هرگز با این وصلت موافقت نخواهد کرد؛ چرا که هم سن او کم است و هم اینکه من یک کارگر ساده هستم، اما پدر رونیکا تاجری پولدار بود. او ادامه داد: رونیکا تصمیم گرفت از خانه فرار کند و نقشه آدمربایی ساختگی بکشد، چون بدون پول نمیتوانستیم زندگیمان را شروع کنیم. رونیکا پیشنهاد داد تا با برنامه تقلید صدا به پدرش زنگ بزند و نقش آدمربای خشن را بازی کند تا نقشه اخاذیمان پیش برود، اما در نهایت دستمان رو شد. در حال حاضر رونیکا در خانه من زندگی میکند. با اعتراف پسر جوان، مأموران رونیکا دختر نوجوان را تحویل خانوادهاش دادند و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.
خطر اعتیاد کودکان و نوجوانان به موبایل
همین هفته گذشته بود که ماجرای ربوده شدن الینا ۱۱ ساله در شهرستان گرگان جنجال زیادی در فضای مجازی به پا کرد و در نهایت نیز معلوم شد که الینا ربوده نشده، بلکه با پای خودش از خانه گریخته و با پسری ۱۵ساله به اصفهان رفته بود. آنطور که شواهد نشان میداد الینا در فضای مجازی فریب پسر ۱۵ساله را خورده و در نهایت با فرار از خانه، یک هفته پلیس را به دردسر انداخت و خانوادهاش و مردم زیادی را نگران کرد. قضیه این آدمرباییهای ساختگینشان میدهد که وابستگی کودکان و نوجوانان به فضای مجازی به دلیل برگزاری کلاسهای آنلاین، حالا تبدیل به یک خطر بزرگ شده است. کودکان و نوجوانان کمسن و سال، آسیبپذیری بیشتری دارند و کارشناسان میگویند که استفاده بیش از حد از موبایل برای آنها عوارض خطرناکی مانند اختلال در یادگیری، اعتیاد و وابستگی، بروز مشکلات خواب در کودک، افزایش وزن و چاقی، آسیب به چشم، کاهش خلاقیت و برخورد با محتوای نامناسب را بهدنبال خواهد داشت. اما راهکارهای کنترل و فعالیت فرزندانمان در فضای مجازی چیست و ما چطور باید با فرزندانمان برخورد کنیم تا شاهد خطرات جبرانناپذیر نباشیم؟
یک مشاور و روانشناس در حوزه خانواده، کودک و نوجوان و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در پاسخ به این سؤالات به همشهری میگوید: این روزها استفاده از فضای مجازی برای بچهها بخش لاینفک زندگیها شده است، اما میتوان راهکارهایی را در پیش گرفت تا دسترسی به فضای مجازی برای بچهها، محدود باشد و والدین نظارت بیشتری در این مورد داشته باشند، چون نمیتوان مطلقا بچهها را از این فضا دور نگه داشت و عملا زندگی آموزشی بچهها با این فضا درگیر شده است. وی میگوید: در وهله اول وظیفه کنترل فرزندان در این فضا بهعهده والدین و در وهله دوم محیط مدرسه است؛ مانند مسئولان مدرسه، معلمان و حتی ارتباطات دوستانهای که در خارج از خانه و در مدرسه شکل میگیرد. اما نظارت خانوادهها به چه شکل باید باشد؟ خانوادهها باید نخست زمان استفاده و حضور بچهها در فضای مجازی را کنترل و مشخص کنند و در مرحله بعد نظارت غیرمستقیم بر محتواهایی که بچهها در فضای مجازی استفاده میکنند، داشته باشند؛ یعنی نظارت کنند که بچهها وارد چه شبکههایی شدهاند و با چه افرادی چت کردهاند و...
این روانشناس ادامه میدهد: والدین این چارچوب منظم و برنامهریزی شده را باید مانند یک قانون خانوادگی ادامه بدهند. مثلا، بچهها براساس این قرارداد میتوانند زمانی را از این محیط استفاده کنند و خارج از آن زمان به هیچ عنوان، حق استفاده از فضای مجازی را نداشته باشند. نکته بعدی این است که والدین میتوانند کلاسهای تفریحی یا آموزشی را جایگزین کنند یا برنامههای تفریحی خارج از منزل برایشان درنظر بگیرند.
همچنین والدین باید سوادشان را در حوزه فضای مجازی بالا ببرند، چون اگر سواد کافی نداشته باشند قدرت کنترلشان نیز ساقط میشود.
نکته بعدی ممانعت فرزندان از استفاده از برنامههایی است که در آن هیچگونه فیلتری برای رده سنی بچهها وجود ندارد. مانند برنامه اینستاگرام یا یوتیوب. بهتر است که والدین اجازه نصب چنین برنامههایی را به فرزندانشان ندهند و برایشان به خوبی توضیح بدهند که این برنامهها مناسب سن آنها نیست. با این حال نظارت غیرمستقیم نباید فراموش شود، مانند این پرونده که اگر مادر یا پدر، نظارت کافی و کنترل غیرمستقیم بر دختر نوجوان خود داشت، متوجه چتهای او با پسر جوان میشد و شاید میتوانست از فاجعه جلوگیری کند.