جنبش بی‌سر کردها در ترکیه

۳ ساعت پیش ۲

به گزارش مشرق، بازماندگان دوران جنگ سرد در منطقه یک به‌یک می‌شکنند. «حزب بعث» سوریه که در همان قالب جنگ سرد زیست می‌کرد، بر اثر نارسایی‌ها سقوط کرد. تنها چند ماه پس از «بشار اسد» که هم رئیس‌جمهور و هم به‌نوعی بزرگ‌ترین رهبر علویان به‌عنوان یک مذهب در سوریه بود، «عبدالله اوجالان» دیگر بازمانده دوران جنگ سرد نیز آخرین ریزش‌های این گروه را رقم زد. او یکبار در سال ۲۰۱۴ در پیام نوروزی خود خواهان آشتی و صلح میان کردهای ترکیه و دولت مرکزی شده بود اما در پیام پنجشنبه گذشته خود عاجزانه‌تر این درخواست را تکرار کرد و خواهان انحلال گروهی شد که خود بنیان‌گذارش بوده است. گروه تجزیه‌طلب پ.ک.ک که توسط اوجالان تأسیس شد با پیروی از سوسیالیسم در جریان جنگ سرد از طرف شوروی مأموریت داشت برای ترکیه که عضو ناتو بود مزاحمت ایجاد کند. در فقدان شوروی، سوسیالیسم و توانمندی‌های گذشته روسیه، آن فضا از بین رفته است. علاوه بر آن برخی تغییرات در داخل ترکیه فضای متفاوتی را در مبارزه می‌طلبد.

اثرات پیام ساکن ایمرلی
پیام اوجالان اهمیت بالایی دارد اما او امروزه تقریباً یک شخصیت تاریخی است. پیام او در زمانی که بازیگری مهم بود، اهمیت داشت اما او مدت‌هاست فاقد چنین نقشی شده است. در این زمینه توجه به نکات زیر سودمندند.

۱. اهمیت اوجالان برای کردها به مبارزه او با ترکیه مربوط می‌شود. بدون این قضیه، اوجالان برای کردها اهمیت بالاتری ندارد. اوجالان مبارزی است که در سال ۱۹۹۹ دستگیر شده است. او مدت کوتاهی پیش از آن از سوریه اخراج شده بود. او ۲۶ سال قبل دستگیر شده و نسل جدید کرد، نگاه نسل قدیم را ندارند. اوجالان رهبری است که در فرودگاه با تصاویر خفت‌باری دستگیر و در دادگاه‌ها کشانده شده است. او درحالی‌که هم‌گروه‌هایش درحال درگیری با ترکیه بودند، از خانواده نظامیان کشته‌شده ترکیه‌ای در دادگاه عذرخواهی می‌کرد. ادراک محیط سابق او از وی، شخصیتی ضعیف و گرفتار است که برای اندکی بهبود در شرایط زندگی خود، بدون آنکه قرار باشد آزاد شود، قصد کرده مبارزه کردی را به اتمام برساند. شاید عده‌ای بنابه دلایلی علیه او تبلیغ نکنند، اما درهرحال این تصویر از او را در ذهن خود دارند.

۲. پیام اوجالان شاید به کاهش برخی تنش‌ها منجر شود؛ اما با توجه به عمق مسئله کردی این قضیه بازتولید خواهد شد. حتی اگر موانع برطرف شوند، مسائلی که طی دهه‌ها انباشت شده‌اند، به‌سرعت قابل زدودن نیستند. برای مدت‌ها ملی‌گرایی نژادی در ترکیه، اثراتی گذاشته که به‌سرعت قابل رفع نیستند.

۳. اگر پ.ک.ک منحل شود، مبارزانش با پیوستن به دیگر گروه‌ها باعث تقویت آن‌ها خواهند شد. به عبارتی دیگر این گروه منحل خواهد شد اما مبارزه کنار گذاشته نمی‌شود.

۴. مذاکرات صلح میان ترکیه و پ.ک.ک در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ شکست خورد و حالا دولت اردوغان آن را از طریق مذاکره با اوجالان به پیش برده است. این انفکاک میان گروه و شخص مشخص است. اگر چیزی را گروه پ.ک.ک نپذیرد، قانع کردن رهبر سابق و زندانی‌اش چیزی را تغییر نمی‌دهد.

۵. خلع سلاح پ.ک.ک تقریباً بی‌معناست. شاید عقب‌نشینی معنا داشته باشد. آن‌ها از سلاح‌های انفرادی و نیمه‌سنگین استفاده می‌کنند که در عراق و سوریه به‌وفور یافت می‌شود.

نسبت ترکیه و پیام
ترکیه برای رسیدن به اهداف خود راهبردهای مؤثری را به شکل مجدانه پیگیری می‌کند اما به دلیل اشکال عمده‌ای که در اهدافش وجود دارند، انتهای بازی‌های منطقه به زیان آنکارا تمام می‌شوند.

۱. ترکیه پس از قضایای سوریه در افکار عمومی شاهد رشد ادراکات در خصوص افزایش قدرتش بود؛ اما تحولات بعدی این مسئله را تضعیف کرد. سوریه‌ای اما در شرایطی در دست ترکیه قرار گرفت که اوضاعش از پیش بدتر شده بود. نظام سیاسی به همراه نیروهای مسلحش که شامل چند صد هزار نیرو بود فروپاشید درحالی‌که تعداد افراد مسلح هیئت تحریرالشام حداکثر تا ۳۰ هزار نفر تخمین‌زده می‌شد؛ به همراه دیگر گروه‌های مسلح تروریستی مانند گروه موسوم به «ارتش ملی سوریه»، این تعداد به ۸۰ هزار نفر می‌رسند. در نتیجه به جای ارتش و نیروهای مسلحی نزدیک به ۳۰۰ هزار نفره، نیرویی شبه‌نظامی با حداکثر ۸۰ هزار نفر و پراکندگی فرماندهی جایگزین شدند. همچنین ارتش رژیم‌صهیونیستی به همراه آمریکا با بمباران‌های گسترده، دارایی‌های نظامی راهبردی سوریه در نیروی هوایی، پدافند هوایی و نیروی دریایی را از بین بردند. صهیونیست‌ها از جنوب نیز به داخل وارد شده و در استان‌های جنوبی تجزیه‌طلبی دروزی‌ها را تحریک می‌کنند. سوریه سقوط کرد اما در حال احتضار در اختیار ترکیه قرار گرفت.

در سوی دیگر، هیئت تحریرالشام تلاش کرد ارتباطات زیادی با کشورهای عربی برقرار کند. روی دیگر آن، اندکی رویگردانی از خواست‌های ترکیه به‌ویژه در ساختاردهی به اوضاع داخلی بود. درحالی‌که ترکیه خواهان دادن شکل و شمایلی دموکراتیک به سوریه پسااسد بود، جولانی برگزاری انتخابات را به سال‌ها بعد حواله داد.

همان‌ها که سقوط نظام سوریه طی ۱۱ روز و روی کارآمدن متحدان ترکیه را دیدند، بمباران دارایی‌های راهبردی ارتش این کشور، فروپاشی اوضاع اداری، تنش‌های قومی، اشغالگری اسرائیل و خطر تجزیه‌طلبی در جنوب را هم دیدند.

در تمام این مدت، تمرکز ترکیه براساس اولویت و البته توانش، کردها بودند. آنکارا با ارتش ملی سوریه با کردها می‌جنگید، درحالی‌که در مناطق تحت تسلط هیئت تحریرالشام شورش برپا شده و همزمان گروه‌های عربی و اسرائیل درحال ایجاد تشنج در جنوب بودند. این مسئله ناتوانی ترکیه را در مدیریت اوضاع پیچیده سوریه نشان داد. تحریرالشام خود نیز در امورش ناتوان بود و از همه طرف تحت فشار قرار گرفت.

۲. به نظر می‌رسد ماموریت حزب عدالت و توسعه از سوی دولت نخبگان ترکیه، حل مسئله کردی بوده است. با ملی‌گرایی سکولار که پیش از حزب عدالت و توسعه جریان داشت، کردها توسط دولت قابل جذب نبودند. اردوغان با اسلام‌گرایی، موفق شد اقشار محافظه‌کار کرد را به خود جلب کند. او تقریباً نظر یک‌سوم کردها را به خود جلب کرد اما این جذب به معنای شکاف افتادن در مواضع کردها بود و از سوی دیگر فضای انزوای آن‌ها را در داخل شکست؛ فضایی که مشروعیت‌بخش مبارزه بود.

اردوغان در حل مسئله کردی از دیگران موفق‌تر بود اما پس از آرام کردن کردها در داخل به وسیله اقشار محافظه‌کار، سعی کرد از این فضا سوءاستفاده کرده و هم برای توسعه‌طلبی ارضی و هم برای سرکوب کردها در مرزهای اطراف کشورش، به همسایگان لشکرکشی کند. از این رو دستاوردهای داخلی او در معرض خطر قرار دارند.

۳. ترکیه امروز در سایه احساس قدرت به دلیل قضایای سوریه و همچنین درکی که از تضعیف محور مقاومت و رژیم‌صهیونیستی یافته است، در سرمستی به سر می‌برد. از این رو برای برخی این فرصت پیش آمده تا ترکیه را سرمست، به مسیرهای خاصی سوق دهند. به‌عنوان نمونه درنظر بگیرید که پ.ک.ک تصمیم گرفت به دستور اوجالان عمل نکند، احتمالاً آنگاه ترکیه با بهانه قرار دادن این اقدام، بر شدت حملات خود به کردها خواهد افزود که به معنای تشدید بحران است. ترکیه در فضای برآوردی که از افزایش قدرتش دارد احتمالاً تصمیمات اشتباه بیشتری خواهد گرفت.

۴. ترکیه از رهگذر تحولات دو دهه اخیر ضربات سنگینی به کردها وارد کرده است. با قضایای سوریه و داعش، ارتش ترکیه مستقیماً وارد مناطق کردنشین دو کشور شد. از سوی دیگر حضور ترکیه با آوارگی کردها، تحت کنترل قرار گرفتن آن‌ها و تقویت ترک‌تباران و ترکمن‌ها در این مناطق منجر شد. در داخل ترکیه نیز کردها بیش از پیش تقسیم شده و به حوزه سیاست کشیده شدند. در همان حوزه سیاسی نیز تلاش شد احزاب و سیاستمداران کردی تحت کنترل قرار گیرند.

۵. گاهی اوقات برخی از موفقیت‌ها، یک فرد یا مجموعه را به سمت تبدیل آن به یک زنجیره سوق می‌دهد. جایزه‌ای که در پایان یک فصل تلاش و سختی به دست می‌آید، آنقدر شیرین است که فرد یا مجموعه مزبور را به تکرار آن ولو با هزینه‌های گزاف سوق می‌دهد.

ترکیه و قوای مختلف آن نیز از این روند مستثنی نیستند. آن‌ها می‌خواهند پس از سقوط سوریه، این روند را با اقدامات شگفت‌آور دیگر ادامه دهند. به همین دلیل است که اردوغان پس از سقوط سوریه گفت: «کلیدهای منطقه در دستان ترکیه قرار دارد.» هنگامی که اسد سوریه را در دست داشت، کلیدی در همان کشور دست او نبود چه رسد به آنکه به قفل‌های منطقه بخورد. روسیه نیز که در سوریه استقرار یافته بود، علی‌رغم مزایای زیادی که یافت ادعایی در خصوص اشراف بر منطقه را نداشت. آنچه اردوغان را واداشت تا با موفقیت در سوریه، از قرار داشتن کلیدهای منطقه در دستان ترکیه صحبت کند، اشتیاق به رقم زدن پی‌درپی موفقیت‌ها بود. او آشکار ساخت در تله «زنجیره‌سازی از موفقیت» گرفتار شده است.

این مسئله اما مختص اردوغان نیست بلکه محیط اطراف او نیز گرفتار شده‌اند. عبدالقادر سلوی از تحلیلگران قدیمی روزنامه حریت و از نویسندگانی که با اردوغان و حزب عدالت و توسعه رابطه نزدیک دارد، در تحلیل جدید خود در خصوص بیانیه اوجالان آورده است: «توازن قوا در عراق و در سوریه به نفع ترکیه تغییر کرده است.»

در شرایطی که محور مقاومت و رژیم‌صهیونیستی مسلح‌تر شده، آمریکا بر حضورش در منطقه افزوده و کشورهای عربی نیز فعالیت‌های خود را تشدید کرده‌اند، در واقعیت ترکیه صرفاً یکی از بازیگران بوده است. شکل عریان، اولیه و خام «زنجیره‌سازی از موفقیت»، پشتک زدن کودکان پس از تعریفی است که از والدین یا میهمان می‌شنوند. آن‌ها می‌کوشند با رقم زدن هنرنمایی‌های بعدی، تعریف و تشویق والدین و میهمان را تداوم بخشند.

مشاهده این خبر در منبع اصلی
-->