پایان جنگ و بهای اشغال روسیه

۴ ساعت پیش ۱

از دور، وضعیتی که اوکراین پس از سه سال جنگ تمام عیار با روسیه با آن مواجه است، روشن به نظر می رسد. طی ۱۲ ماه گذشته، مسکو حملات خود را به غیرنظامیان تشدید کرده و در حملات تقریبا روزانه به شهرهای سراسر کشور، پهپادها، موشک ها و بمب ها را فرو ریخته است. زیرساخت ها و نیروگاه ها بی وقفه هدف قرار گرفته اند. میلیون ها نفر آواره شده اند و میلیون ها نفر دیگر که پس از سال ۲۰۲۲ از کشور فرار کرده اند نتوانسته اند بازگردند. حتی در حالی که اوکراین برای حفظ خطوط مقدم تلاش می کند، سربازانش همچنان زخمی و کشته می شوند.

با توجه به این هزینه های فزاینده و اینکه اوکراین برخلاف همه احتمالات توانسته است از ۸۰ درصد از خاک خود دفاع کند، می توان انتظار داشت که شهروندانش از هر تلاشی برای پایان دادن به جنگ حمایت کنند. این از نظر بسیاری از تحلیلگران غربی معقول است. همانطور که بعید به نظر می رسد روسیه پیشرفت های عمده جدیدی داشته باشد، برای نیروهای اوکراینی نیز بسیار دشوار خواهد بود که با دشمنی که آماده سوزاندن مقادیر زیادی مهمات و نیروی انسانی است، بازپس گیری تمام قلمروهایی که اکنون تحت کنترل روسیه است، مقابله می کنند. از این دیدگاه، تضمین آتش بس و کمک رسانی به بخش عمده ای از کشور باید اولویت اصلی باشد.

با این حال، اوکراینی ها اینگونه نمی بینند. با وعده دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده برای پایان دادن سریع به جنگ - و حتی قبل از آن، تهدید ایالات متحده و متحدانش مبنی بر کاهش کمک های نظامی در آینده - دولت و مردم اوکراین مجبور شده اند بحث آتش بس را جدی بگیرند. اما چنین سناریویی به شدت با طرح پیروزی که ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین در پاییز ۲۰۲۴ ترسیم کرد، متفاوت است. و بسیاری از اوکراینی ها خود عمیقا نسبت به یک توافق تردید دارند و می گویند که عدم توافق بهتر از یک توافق بد است. در واقع، از نظر غرب، عزم کییف برای ادامه جنگ - گاهی اوقات در نبردهای طاقت فرسا چند ماهه برای دفاع از شهرها و روستاهای ویران شده - ممکن است غیرمنطقی به نظر برسد.

تا حدی، حمایت مداوم اوکراینی ها از جنگ را می توان با انعطاف پذیری این کشور توضیح داد. با وجود فشار شدید بر مناطق غیرنظامی، اوکراین توانسته است درجه ای از زندگی عادی را در زندگی روزمره حفظ و حتی بازسازی کند. پس از شوک اقتصادی تهاجم اولیه، حمایت بودجه غربی که اکنون 20 درصد از تولید ناخالص داخلی اوکراین را تشکیل می دهد، به اقتصاد اجازه داده است تا طی دو سال گذشته به طور متوسط 4.4 درصد رشد کند. رشد درآمد واقعی خانوار وجود داشته است و تورم نسبتا پایین است. از اواسط سال ۲۰۲۳، زمانی که پهپادهای اوکراینی به طور موثر ناوگان دریای سیاه روسیه را خنثی کردند، مسیرهای دریایی دوباره باز شده اند و صادرات اوکراین در سال گذشته ۱۵ درصد افزایش یافته است. و به گفته دولت کی یف، حدود ۴۰ درصد از سلاح هایی که اوکراین در خطوط مقدم استفاده می کند، اکنون در داخل تولید می شود، در حالی که در سال ۲۰۲۲ به ندرت تولید می شد. هیچ یک از این تغییرات سختی های خارق العاده جنگ را از بین نمی برد، اما به جامعه اوکراین نوعی سازگاری و استقامت کمک کرده است که ممکن است برای خارجی ها کاملا قابل مشاهده نباشد.

اما حتی محوری تر در تفکر اوکراینی ها در مورد جنگ، تأثیرات قدرتمند و پیچیده اشغال روسیه است. برای اوکراینی ها، اشغال با تهاجم تمام عیار در سال ۲۰۲۲ آغاز نشد، بلکه بیش از یک دهه است که یک واقعیت مداوم بوده است - از زمانی که مسکو کریمه و بخش هایی از منطقه دونباس در شرق اوکراین را در سال ۲۰۱۴ تصرف کرد. وحشت حکومت نظامی روسیه نه تنها در مناطقی از جنوب و شرق، جایی که بیشتر جنگ در آن انجام شده است، بلکه در نزدیکی کی یف در هفته های آغازین تهاجم سال ۲۰۲۲، زمانی که نیروهای روسی مرتکب جنایات گسترده ای در حومه پایتخت شدند، احساس شده است. به همان اندازه مهم، اوکراینی ها می دانند که این تهدید بسیار فراتر از خود مناطق اشغال شده است. علاوه بر شش میلیون نفری که در این مناطق گرفتار شده اند، میلیون ها آواره را تحت تأثیر قرار داده است که مجبور به نقل مکان به سمت غرب شدند و بسیاری دیگر، از جمله اعضای کابینه اوکراین که بستگانی دارند که تحت سلطه روسیه زندگی می کنند.

همانطور که بسیاری از اوکراینی ها می دانند، آنچه ناظران در غرب آن را افراط و تفریط وحشیانه در مناطق اشغالی توصیف می کنند - نقض حقوق بشر، سرکوب سیاسی، و جنایات جنگی - در واقع بخش اصلی استراتژی جنگی روسیه است. مسئله فقط این نیست که چه اتفاقی برای افراد تحت حاکمیت روسیه می افتد، بلکه این است که چگونه مسکو از کنترل خود بر تعداد قابل توجهی از اوکراینی ها برای تضعیف ثبات کل کشور، حتی بدون تصرف قلمرو بیشتر، استفاده کرده است. این یک تهدید فرضی نیست: همانطور که اوکراینی ها به خوبی می دانند، کرملین در حالی که تظاهر به مذاکره می کرد، از هشت سال به اصطلاح درگیری منجمد با اوکراین پس از سال 2014 برای ایجاد سکوی پرتاب برای تهاجم بزرگتر استفاده کرد. به زبان ساده، کنترل روسیه بر هر بخشی از اوکراین حاکمیت اوکراین را در همه جا تخریب و فرسوده می کند.

درخواست های دولت ترامپ برای آتش بس گمانه زنی ها در مورد مذاکرات برای توقف درگیری در امتداد یا نزدیک خطوط مقدم فعلی را برانگیخته است. البته چنین طرحی به مشارکت روسیه نیاز دارد و تا اوایل سال ۲۰۲۵، نشانه های کمی وجود داشت که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه ، برای ورود به چنین مذاکراتی آماده باشد. اما چه توافقی حاصل شود یا نه، این فرض که آتش بس به تهدید اصلی روسیه برای اوکراینی ها پایان می دهد، ماهیت درگیری را اشتباه درک می کند. در سه سالی که از تهاجم تمام عیار می گذرد، اوکراینی ها به طور قاطع از ارتش اوکراین حمایت کرده اند. آنها این کار را از روی حس قوی میهن پرستی انجام داده اند اما همچنین به این دلیل که می دانند شانس کمی برای بقا تحت حاکمیت مسکو وجود دارد. حتی اکنون، اکثر اوکراینی ها ادامه جنگ را به طور غیرقابل مقایسه ای بهتر از وحشت اشغال روسیه می دانند. برای غرب، عدم تشخیص اینکه روسیه چگونه از خاک اوکراین برای تضعیف و بی ثبات کردن کل کشور استفاده می کند، آتش بس را حتی پرهزینه تر از جنگ به همراه دارد.

وحشت های آینده

روسیه با تصرف زمین ها در سال ۲۰۱۴، حدود هفت درصد از خاک اوکراین را به دست آورد که حدود سه میلیون نفر را در خود جای داده است. از سال ۲۰۲۲، روسیه خاک اوکراین تحت کنترل خود را تقریبا سه برابر کرده است. در ابتدای سال 2025، این شامل حدود 80 درصد از دونباس و نزدیک به 75 درصد از مناطق زاپوریژژیا و خرسون بود. هیچ آمار قابل اعتمادی وجود ندارد، اما تخمین زده می شود که حدود شش میلیون نفر - بیش از یک دهم کل جمعیت اوکراین - اکنون تحت حاکمیت روسیه زندگی می کنند که در میان آنها 1.5 میلیون کودک هستند. و این در حالی است که بسیاری دیگر از این مناطق که توانسته اند، فرار کرده اند.

در این قلمرو بزرگ اشغال شده موقعیت های محلی مختلفی وجود دارد. مناطقی از شرق دونباس که یک دهه پیش اشغال شده بود، مدت هاست که توسط شبه نظامیان جدایی طلب تحت کنترل مسکو اداره می شود و مورد غفلت و منزوی قرار گرفته است. در آغاز تهاجم سال ۲۰۲۲، مردان محلی از این مناطق از اولین کسانی بودند که توسط روسیه بسیج شدند و برخی از بالاترین میزان تلفات را متحمل شده اند. سایر مناطق نزدیک به مرز روسیه یا سواحل جنوبی مانند مناطق خرسون، لوهانسک و زاپوریژژیا در هفته های اول تهاجم تقریبا بدون درگیری تصرف شدند و مسکو توانست به سرعت حکومت نظامی برقرار کند. مردم این مناطق کمتر از بمباران و کشتار جمعی رنج می برند، اما بسیاری از آنها از نظر جسمی و روانی تحت فشار قرار گرفته اند. دولت روسیه همچنین این مناطق را برای اسکان مجدد در مقیاس بزرگ توسط روس ها، به ویژه اعضای ارتش، خانواده های آنها و کارگران ساختمانی که برای نشان دادن فتح روسیه آورده شده اند، هدف قرار داد. به نوبه خود، جوامع نزدیک به خطوط مقدم فشار کامل جنگ را تحمل کرده اند. هنگامی که نیروهای روسی قادر به تصرف یا اشغال یک شهر یا روستا نیستند، آن را ویران می کنند و ساکنان را مجبور به فرار می کنند و نیروهای اوکراینی را مجبور به عقب نشینی می کنند، گاهی اوقات پس از ماه ها درگیری وحشیانه بنابراین، مکان هایی مانند «آودیوکا» و «باخموت» که محل نبردهای ویرانگر بودند، امروزه تحت حاکمیت روسیه هستند، اما شهرهای ارواح هستند که تا حد زیادی به ویرانه تبدیل شده اند.

با این حال، برای اوکراینی ها، مشکل اصلی میزان قلمرو در دست روسیه نیست. در واقع، اگرچه روسیه در سال گذشته دستاوردهای متوسطی در خطوط مقدم داشته است، اما کل منطقه تحت سلطه آن از اواخر سال ۲۰۲۲ تغییر چندانی نکرده است. در عوض، این تهدید ناشی از نحوه اعمال کنترل نیروهای روسی و مقامات روسی بر جمعیت محلی و نحوه استفاده آنها از آن برای پیشبرد اهداف جنگی مسکو است. روسیه از همان ابتدا بر شهرها و روستاهایی که تصرف کرده است، وحشت را تحمیل کرده است. پس از تهاجم اولیه، در جنوب، شرق و حومه کی یف، ساکنان مناطق تحت کنترل روسیه اجازه خروج از خانه های خود را نداشتند و بسیاری از کسانی که سعی در فرار داشتند در خودروهایشان به ضرب گلوله کشته شدند. در جایی که نبرد فعالی وجود داشت، نیروهای روسی اغلب از اوکراینی ها به عنوان سپر انسانی استفاده می کردند و غیرنظامیان را مجبور می کردند در جای خود بمانند تا ارتش اوکراین شلیک متقابل نکند.

آنچه ناظران غربی آن را افراط و تفریط وحشیانه توصیف می کنند، بخش اصلی استراتژی روسیه است. هنگامی که نیروهای روسی کنترل را به دست گرفتند، بسیاری از مردم محلی برای زنده ماندن تلاش کردند. با جستجوی دارو، آب و غذا یا صرفا تلاش برای جلوگیری از بمب، تعداد کمی می توانستند به شورش فکر کنند. اشغالگران اینترنت و شبکه های تلفن همراه اوکراین را قطع کردند و شبکه های روسی را جایگزین آنها کردند. این یکی از سریع ترین راه ها برای جلوگیری از تماس مردم در سرزمین های اشغالی و دریافت اطلاعات از بقیه اوکراین است. آنها همچنین به اصطلاح فرآیند فیلتراسیون را برای «ثبت» اوکراینی ها راه اندازی کردند - عملی که روسیه در اولین جنگ چچن ۳۰ سال پیش معرفی کرده بود. به طور رسمی، هدف از این کار بررسی اسناد بود، اما در عمل، نیروهای روسی از این فرآیند برای شناسایی و بازداشت افراد بالقوه «بی وفا» استفاده می کردند، اغلب در شرایط بسیار سخت، به ویژه مردانی در سن سربازی که سعی در فرار داشتند. در بیشتر جنگ، نیروهای روسی به استفاده از فیلتراسیون در شهرها و مناطق اشغالی و در امتداد مرز روسیه ادامه داده اند. در بسیاری از موارد، آنها اوکراینی ها را بر اساس اتهامات سست در مورد وفاداری یا دیدگاه های سیاسیآنها در رسانه های اجتماعی، یا فقدان اطلاعات در تلفن های همراهشان بازداشت کرده اند و آنها را به حذف اطلاعات به خطر انداخته متهم کرده اند.

در مناطقی که مراکز جمعیتی آنها دست نخورده باقی مانده است، ساکنان با نوع دیگری از اجبار مواجه شده اند. در هفته های اولیه تهاجم، اوکراینی ها گزارش هایی را شنیدند مبنی بر اینکه مقامات روسی فهرستی از افرادی را که قرار بود بازداشت و اعدام شوند، تهیه کرده اند. اقدامات روسیه به زودی ثابت کرد که این لیست ها واقعی هستند. اوکراینی هایی که در ارتش خدمت کرده اند و اعضای خانواده هایشان و همچنین کارمندان دولتی، داوطلبان، فعالان، بازرگانان میهن پرست و روزنامه نگاران محلی به ویژه هدف قرار می گیرند. همچنین شهرداران یا رهبران جامعه در معرض خطر هستند که اشغالگران آنها را منابع کلیدی اطلاعات محلی می دانند. وقتی شهرداران همکاری نمی کنند، که اغلب اتفاق می افتد، روس ها به همدستان احتمالی روی آورده اند یا به سادگی یک رژیم ترس ایجاد کرده اند. روستای «سوفیوکا» و مناطق اطراف آن را در نظر بگیرید، یک منطقه اداری در نزدیکی دریای آزوف که روس ها برای اولین یک سال و نیم پس از تهاجم،کنترل آن را در دست داشتند. حدود 40 نفر از ساکنان آن توسط مقامات اشغالگر روسیه بازداشت شده اند. گفته می شود که یکی از آنها تا حد مرگ شکنجه شده است و سه نفر هنوز در بازداشت هستند: دو مورد از نوامبر ۲۰۲۲ و سومی از ژوئن ۲۰۲۳. شهردار منطقه قبل از فرار 34 روز را در بازداشتگاه روسیه در همان نزدیکی گذراند.

اما تقریبا هر فردی که مظنون به داشتن دیدگاه های طرفدار اوکراین یا حتی ارتباطات گذشته با نهادهای اوکراینی باشد، ممکن است بازی منصفانه ای باشد. از ابتدای سال 2025، دفتر دادستانی کل اوکراین از سال 2022 تاکنون بیش از 150,000 مورد نقض کنوانسیون ژنو توسط نیروهای روسی ثبت کرده است. «پروژه حساب»، ابتکاری که من یکی از بنیانگذاران آن هستم و در مورد جنایات جنگی در اوکراین تحقیق می کند، از زمان آغاز جنگ بیش از ۵۰۰ شهادت در مورد چنین جنایاتی جمع آوری کرده است که بسیاری از آنها رویه سیستماتیک آدم ربایی، بازداشت خودسرانه و شکنجه، از جمله ضرب و شتم و برق گرفتگی را توصیف می کنند. این اشکال خشونت در تمام مناطقی که توسط نیروهای روسی از مراحل اولیه جنگ تا سال گذشته تصرف شده است، مستند شده است. این الگوی ثابت نشان می دهد که اینها نتیجه افراط و تفریط واحدهای خاص روسی نیست، بلکه سیاست دولتی روسیه است. در یکی از بازداشتگاه ها در «بردیانسک»، شهری با حدود ۱۰۰ هزار نفر جمعیت در منطقه «زاپوریژژیا» که در هفته های ابتدایی جنگ تصرف شد، نیروهای روسی یک کارگر، کشاورزان، یک افسر پلیس بازنشسته، صاحب یک آژانس مسافرتی، معلمان و اعضای شورای محلی را در اختیار داشتند که همه آنها به جز چند نفر بالای ۵۰ سال سن داشتند و نیمی از آنها زن بودند. حتی کوچکترین وابستگی گذشته به دولت اوکراین می تواند عواقب شدیدی داشته باشد.

این وحشت های انباشته شده فقط برای کسانی که تحت حاکمیت روسیه قرار گرفته اند مساله نیست، بلکه آنها به عنوان هشداری برای جمعیت شهرهای اوکراینی «اودسا» و خارکف، «چرنیهف» و سومی، «دنیپرو» و «کی یف» هستند: ممکن است برای آنها نیز اتفاق بیفتد. اگرچه بیشتر شهرهای بزرگ اوکراین تحت کنترل روسیه قرار نگرفتند، اما نیروهای روسی در ابتدای جنگ بسیار نزدیک به پایتخت بودند و تقریبا همه اقوام، همکاران یا دوستانی دارند که در اشغال گرفتار شده اند. حتی در غرب اوکراین، پس از سه سال جنگ، که طی آن بیش از ۴.۶ میلیون نفر در داخل کشور آواره شده اند، به سختی می توان کسی را پیدا کرد که بستگان یا دوستانی نداشته باشد که فیلتراسیون را تجربه کرده باشند یا از مناطق تحت کنترل روسیه فرار کرده باشند. با توجه به اینکه تجربه اشغال برای عموم مردم چقدر عمیق است، جای تعجب نیست که بسیاری از اوکراینی ها احساس می کنند که جنگ هنوز بهتر از صلحی است که احتمالا در هر مذاکره ای با روسیه ارائه می شود.

روش کریمه

اوکراینی ها همچنین می دانند که جنگ کنونی روسیه با الحاق کریمه و اشغال شرق اوکراین در سال ۲۰۱۴ به طرق حیاتی امکان پذیر شد. در گزارش زندگی در کریمه پس از تصرف روسیه، مشاهده کردم که چگونه مسکو از سیاست ها، قوانین و مقرراتبرای پیشبرد اهداف نظامی و استراتژیک بسیار بزرگتر استفاده می کند. اوکراینی هایی که از گرفتن پاسپورت روسی امتناع می کردند، از دریافت کمک های پزشکی محروم شدند و مقامات روسی مالکیت آنها بر اموال خصوصی را به رسمیت نمی شناختند. برای ماندن در شبه جزیره، ساکنان باید سطح خاصی از درآمد را نشان می دادند و باید مشاغل مجاز داشتند که اغلب به تابعیت روسیه نیاز داشت. مردم برای تخلفات جزئی با مجازات های متعددی روبرو شدند، مانند عدم تمدید مدرک شناسایی، پارک کردن در یک مکان ممنوعه، توهین به یک مقام دولتی یا نوشیدن الکل در مکان نامناسب. در روسیه، چنین تخلفات اداری را می توان به عنوان جرایم کیفری تعیین کرد و می تواند منجر به ابطال مجوزهای اقامت شود. تأثیر کلی این بود که هر کسی در کریمه که پاسپورت اوکراینی خود را حفظ می کرد مشکوک می شد و بسیاری مجبور به ترک آن شدند.

در همین حال، منطقه ای که برای دهه ها به عنوان یک استراحتگاه توریستی نیمه گرمسیری خدمت می کرد، سال به سال به آرامی به یک پایگاه نظامی وسیع تبدیل شد. روسیه سرمایه گذاری های هنگفتی را در زیرساخت های »غیرنظامی» انجام داد، اما به وضوح اهداف دیگری در ذهن داشت. بزرگراه از پایتخت اداری کریمه، سیمفروپل، تا ساحل دریا بدون خروجی ساخته شده بود: به ساکنان شهرهای مجاور کمک نمی کرد تا به ساحل برسند، اما برای جابجایی وسایل نقلیه نظامی مناسب بود. پل مجلل 12 مایلی تنگه کرچ، که مسکو نزدیک به 4 میلیارد دلار برای آن هزینه کرد، ظاهرا برای غیرنظامیانی طراحی شده بود که بین شبه جزیره تازه ضمیمه شده و روسیه سفر می کردند، اما حتی به عنوان راهی برای ارسال تانک، واحدهای نظامی و تجهیزات جنگی به کریمه مهمتر بود. (به همین دلیل بود که حملات اوکراین به این پل از سال 2022 بخش مهمی از تلاش های جنگی بوده است.)

همچنین تلاش های سیستماتیک برای نظامی کردن جمعیت کریمه انجام شد. آموزش به طور فزاینده ای کنترل شد و هر گونه اشاره به گذشته اوکراین پاک شد. جنبش اجتماعی میهنی نظامی سراسر روسیه که در سال ۲۰۱۶ تأسیس شد، معروف به «ارتش جوان» به راهی برای شستشوی مغزی جوانان کریمه و آماده سازی آنها برای خدمت سربازی تبدیل شد. (بعدها، این جنبش برای «آموزش مجدد» کودکان اوکراینی که پس از سال ۲۰۲۲ ربوده شده و به روسیه منتقل شده بودند، مورد استفاده قرار گرفت – روندی که باعث شد دادگاه کیفری بین المللی در سال ۲۰۲۳حکم دستگیری پوتین و یکی از اعضای دولت او را صادر کند.) اگرچه کنوانسیون ژنو فراخوانی جمعیت اشغال شده برای خدمت سربازی را ممنوع می کند، اما روسیه ساکنان کریمه را در زمان تهاجم سال ۲۰۲۲ بسیج کرد، درست مانند ساکنان سرزمین های دونباس. تاتارهای کریمه - اعضای یک اقلیت مسلمان بومی که به مقاومت در برابر حکومت روسیه معروف هستند - به طور نامتناسبی برای خدمت سربازی اجباری هدف قرار گرفتند.

مردم محلی که علیه این روند صحبت می کردند ساکت شدند. در کریمه، بیش از 220 نفر از سال 2014 به دلایل سیاسی بازداشت شده اند که حداقل 130 نفر از آنها تاتارهای کریمه بودند که پس از سرکوب بنیادگرایی اسلامی توسط مسکو به افراط گرایی متهم شدند. از جمله آنها نریمان جلیال، معاون رئیس مجلس تاتارهای کریمه، نهادی نماینده تاتارهای کریمه است که در سال 2016 رسما توسط مسکو غیرقانونی اعلام شد. جلیال به عنوان یک روشنفکر محتاط و مطیع قانون شناخته می شود، اما شش ماه قبل از تهاجم تمام عیار روسیه، او به اتهامات ساختگی دست داشتن در توطئه برای منفجر کردن یک خط لوله گاز در روستایی در نزدیکی سیمفروپول دستگیر شد. تا فوریه ۲۰۲۲، به ندرت کسی که در کریمه باقی مانده بود می توانست با آمادگی روسیه برای تهاجم نظامی مخالفت کند. فعالان شهروندی، روزنامه نگاران، مدافعان حقوق بشر و سایر اعضای مستقل جامعه مدنی همگی پشت میله های زندان بودند.

برای سال ها پس از سال 2014، دولت روسیه به همان اندازه در دستکاری جهان خارج ماهر بود. با شرکت در توافقات مینسک، مذاکراتی که ظاهرا با هدف حل و فصل صلح دونباس پس از سال ۲۰۱۴ انجام شد، مقامات روسی می توانند توجه خود را از فعالیت های مسکو در کریمه و شرق اوکراین منحرف کنند. پاولو کلیمکین، وزیر امور خارجه وقت اوکراین که از سال 2014 تا 2019 مذاکرات با روسیه را رهبری می کرد، جلسه ای را به یاد می آورد که در آن سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، با حضور دیپلمات های فرانسوی و آلمانی، گفت که علیرغم آنچه در توافق نامه نوشته شده بود و ظاهرا در حال مذاکره بودند، «مسکو هرگز اجازه برگزاری انتخابات واقعا باز در سرزمین های اشغالی را نخواهد داد.  زیرا اوکراینی ها انتخاب می کنند که چه کسی را می خواهند، و این چیزی نیست که کرملین می خواهد.» کلیمکین می گوید با نگاهی به گذشته، هرگز نقطه ای وجود نداشت که پوتین واقعا خواهان یک توافق صلح باشد. روند دیپلماتیک یک تله بود.

روس ها در ویرانه ها

از زمان تهاجم سال ۲۰۲۲، روسیه به سرعت استراتژی های اشغال را که در کریمه به کمال رسانده بود، تحمیل کرده است، اما این بار، حاکمیت آن بسیار شدیدتر است. در مناطقی مانند منطقه زاپوریژژیا، کرملین به سرعت از جعبه ابزار کریمه خود استفاده کرد و قوانینی را وضع کرد که بر دسترسی به مراقبت های بهداشتی و مشاغل حاکم بود و مالیات، مالکیت خصوصی و آموزش را تنظیم می کرد. روسیه حتی با وجود موقعیت این منطقه در منطقه زمانی اروپای شرقی، ساعت زمان مسکو را تحمیل کرده است. کرملین با الزام جمعیت های اشغالی به پذیرش گذرنامه های روسی، نوعی اجبار روانی را نیز اعمال کرده است: اگر آنها بخواهند به اوکراین بازگردند، به ساکنان به دروغ هشدار داده می شود، ممکن است به دلیل کار در شرکت های روسی، تحصیل در مدارس روسیه و گرفتن پاسپورت روسی با اتهامات کیفری روبرو شوند. (در واقع، اوکراین ممکن است شهروندان خود را به دلیل خدمت به یک دولت اشغالگر یا شبه نظامیان روسی تحت پیگرد قانونی قرار دهد، اما نه به دلیل دریافت خدمات از مقامات اشغالگر. اما کرملین از اطلاعات نادرست برای گسترش ترس از مجازات استفاده کرده است.)

در سال 2014، کرملین وعده رفاه جدیدی را برای سرزمین های اشغالی داد: دستمزد و حقوق بازنشستگی بهتر و مراقبت های بهداشتی رایگان و آموزش عالی. کریمه دست کم، به عنوان جواهر جدید تاج پوتین، میلیاردها دلار یارانه روسیه را برای نمایش الحاق دریافت کرد. (در واقع، بیشتر بودجه به پروژه های عظیم دولتی و افرادی که از روسیه اعزام شده بودند، اختصاص یافت. کسب و کارهای محلی عملکرد کمتری داشتند و برخی از آنها توقیف شدند.) از سال ۲۰۲۲، کرملین دیگر وعده هیچ ثروتی را نمی دهد. اگر شما یک اوکراینی تحت اشغال هستید، اجتناب از دستگیری یا مصادره اموال شما اکنون خوش شانس تلقی می شود. در شرایطی که اقتصاد نابود شده است، ممنوعیت استفاده از ارز اوکراین (و از این رو اغلب مردم را از بخش عمده ای از پس انداز خود قطع می کند) شکل دیگری از فشار است. برای بسیاری، تنها چیزی که آنها باقی مانده است خانه هایشان است و ممکن است احساس کنند که مجبور هستند برای حفظ آنها تحت اشغال بمانند. در سال ۲۰۲۴، در مناطق اشغالی خرسون، لوهانسک و زاپوریژژیا، مقامات روسی آپارتمان ها و خانه های متعددی از افرادی را که فرار کرده بودند توقیف کردند.

مسکو همچنین ده ها هزار روس را برای اسکان در شهرها و شهرک های اشغالی فرستاده است و بار دیگر از الگوی کریمه پیروی می کند. به گفته دولت اوکراین، بین سال های 2014 و تهاجم 2022، حدود 800000 روس به کریمه منتقل شدند و این شهرک نشینان اکنون یک سوم جمعیت آنجا را تشکیل می دهند. از سال 2022، این نوع جابجایی در بسیاری از مناطق دیگر اتفاق می افتد و نگاهی اجمالی به آینده ارائه می دهد. مانند کریمه، هدف از اعزام این شهرک نشینان صرفا تامین منابع برای تلاش های جنگی روسیه نیست، بلکه ادغام این شهرها در روسیه و پاک کردن هر گونه اثری از هویت اوکراینی است.

«سیویرودونتسک» را در نظر بگیرید، شهری در منطقه لوهانسک که در تابستان 2022 توسط نیروهای روسی تصرف شد. این مرکز که یک مرکز صنعتی بزرگ قرن بیستم بود، در سال 1958 در اطراف یکی از بزرگترین کارخانه های شیمیایی اروپا تأسیس شد و در زمان شروع جنگ حدود 100000 نفر جمعیت داشت. در هفته های پس از به دست گرفتن کنترل روسیه، تنها چند هزار نفر از ساکنان باقی ماندند. با این حال، به گفته مرکز بحران رسانه ای سیویرودونتسک، جمعیت فعلی دوباره افزایش یافته است و به 30000 یا 40000 نفر رسیده است، اگرچه تنها حدود نیمی از مردم محلی هستند. ساختمان های ویران شده تخریب شده اند، اما ساختمان هایی که کمتر آسیب دیده اند با رنگ های روشن رنگ آمیزی شده اند. شبکه انرژی، تامین آب و سیستم فاضلاب تا حدی بازسازی شده اند. مناطق ثابت اکنون عمدتا محل زندگی کارگران روسی و اعضای ارتش روسیه و خانواده های آنها است. املاک و مستغلات خصوصی شهر دوباره ثبت شده است و اگر هیچ مالکی جلو نیاید، به شهروندان روسی تحویل داده می شود.

برخلاف شبه جزیره کریمه، با آب و هوای دلپذیر و چشم انداز جذاب، شهرهای نیمه ویران شده مانند سیویرودونتسک جاذبه های نسبتا کمی را ارائه می دهند. خدمات محلی محدود است: مقامات روسی تلویزیون ماهواره ای رایگان روسیه را ارائه می دهند، اما پس از دو سال و نیم اشغال، اینترنت و شبکه های تلفن همراه هنوز احیا نشده اند و ساکنان را ملزم به استفاده از تلفن های پولی خیابانی می کند. بیمارستان محلی فاقد پزشک است و در تابستان 2024، جنگل های کاج اطراف شهر به دلیل کمبود آتش نشان در آتش سوزی سوختند. اگرچه مقامات در مورد بازگشایی کارخانه شیمیایی شهر صحبت کرده اند، اما بسیاری از تجهیزات آن ربوده شده و به عنوان مواد قراضه فروخته شده یا به روسیه منتقل شده است. (عمل برداشت فلز از کارخانه ها و تجهیزات اوکراینی پس از سال 2014 در کل منطقه دونباس رایج شد.)

حتی غم انگیزتر، مورد ماریوپل است، شهر بندری زمانی پر رونق در دریای آزوف که تا زمان شروع تهاجم دارای جمعیت 540000 نفری بود. از فوریه تا مه ۲۰۲۲، نیروهای روسی شهر را محاصره فوق العاده وحشیانه ای به راه انداختند، آن را از طریق خشکی و دریا محاصره کردند، مجتمع های آپارتمانی، مدارس، بیمارستان ها، تئاترها و سایر ساختمان ها را ویران کردند، هر کسی را که می توانست فرار کند، بیرون راندند، و همه کسانی را که باقی مانده بودند مجبور به زیرزمین کردند، اغلب بدون دسترسی به گرما، غذا یا آب. تا پایان این مصیبت، حدود 95 درصد شهر ویران شده بود و بر اساس تحقیقات دیده بان حقوق بشر، بیش از 10000 غیرنظامی کشته شدند. مقامات اوکراینی تخمین می زنند که تنها ۹۰ هزار نفر از ساکنان شهر باقی مانده اند.

با این حال، در طول سال گذشته، مسکو به شدت شهر ویران شده را به شهرک نشینان روسی تبلیغ کرده است و ادعا می کند که جمعیت دوباره به 240000 نفر افزایش یافته است. در ژانویه ۲۰۲۴، کلیپ هایی از یک مستند تلویزیون دولتی روسیه در مورد بازار جدید املاک و مستغلات ماریوپل در فضای مجازی منتشر شد. این مستند که به عنوان یک فیلم روابط عمومی برای ترویج بازسازی شهر توسط روسیه طراحی شده است، یک روزنامه نگار روسی را نشان می دهد که به طور اتفاقی در یک واحد مسکونی در یک ساختمان بمباران شده قدم می زند - چیزی که مستند از آن به عنوان رازوشکا، «آپارتمان کوچک ویران شده» یاد می کند - و با مشاوران املاک محلی صحبت می کند که به او فرصت سرمایه گذاری در ویرانه های متروکه را می دهند. گروه فیلمبرداری از میان آوار عبور می کنند و از روی وسایل به جا مانده از اوکراینی های فراری قدم می گذارند، در حالی که صدایی شاد از منظره ای شگفت انگیز از بالکن صحبت می کند.

این فیلم اعلام می کند که آپارتمان های VIP که قبلا تعمیر شده اند، تا سقف 50,000 دلار فروخته می شوند و فقط افرادی که از «روسیه بزرگ» می آیند می توانند هزینه خرید آنها را بپردازند. یکی از ماموران شکایت می کند که «در هر متر مربع بازماندگان زیادی وجود ندارد» و آن دسته از مردم محلی که زنده مانده اند حتی با وام مسکن نمی توانند مسکن جدید بخرند. غرامتی که روسیه به یکی از ساکنان ماریوپل برای تخریب پرداخت می کند، 350 دلار به ازای هر متر مربع است. اما افرادی که در مرکز شهر زندگی می کردند و خانه هایشان تخریب شده است، فرصتی برای بازگشت نخواهند داشت، حتی اگر ساختمان جدیدی در همان مکان ساخته شود.

همانطور که «ابراهیم علابی»، وکیل حقوق بشر بین المللی بریتانیایی که در برابر شورای امنیت سازمان ملل در مورد نقض حقوق بشر در سوریه شهادت داده است و به عنوان مشاور حقوقی ارشد پروژه «حساب» خدمت می کند، استدلال کرده است، شیوه های اشغال روسیه از یک استراتژی عمدی پیروی می کند. حکومت روسیه برای ایجاد ترس در میان ساکنان محلی طراحی شده است و آنها را مجبور به فرار یا حمایت از مسکو می کند. علاوه بر شستشوی مغزی ، اشغالگران سیاست هایی را نیز اجرا می کنند که هدف آن تغییر بافت جمعیتی و اجتماعی این مناطق است و راه را برای تصرف بیشتر زمین در آینده هموار می کند. آنها همچنین پروژه بزرگتر پوتین را برای فرسایش تدریجی پایه های خود اوکراین پیش می برند: نه تنها با آسیب رساندن به اقتصاد و مسدود کردن زنجیره های تامین حیاتی، بلکه با جدا کردن خانواده ها، ایجاد شکاف های اجتماعی جدید، و بی ثبات کردن مداوم بقیه کشور با تهدید تهاجم جدید.

جنگ به روش های دیگر

ترامپ در اظهارات پیامهای رسانه های اجتماعی در طول مبارزات انتخاباتی خود و در آستانه مراسم تحلیف خود، خواستار توافق سریع بین روسیه و اوکراین برای پایان دادن به جنگ شد. کارشناسان غربی همچنین استدلال کرده اند که کی یف باید با مسدود کردن خط مقدم موافقت کند و از دست دادن سرزمین ها و مردمی که اکنون تحت کنترل روسیه هستند، بپذیرد. دولت و رهبری نظامی اوکراین پاسخ دادند که اگر به آنها سلاح های پیچیده تری داده شود، از جمله سلاح هایی که امکان حمله به مراکز فرماندهی و کنترل روسیه را فراهم می کند، اوکراین ممکن است نتواند تمامیت ارضی کامل خود را بازگرداند، اما می تواند نیروهای روسیه را دورتر کند. با این حال، حتی بسیاری از کسانی که جاه طلبی اوکراین برای بازگرداندن تمامیت ارضی کامل خود را به عنوان یک موضوع حمایت از قوانین و اصول بین المللی می دانند، این هدف را دور از واقعیت می دانند.

پوتین به ماریوپل، سیویرودونتسک یا روستاهایی که نیروهایش در مناطق خرسون و زاپوریژیا اشغال کرده اند اهمیتی نمی دهد. او نمی داند که چرا ایالات متحده باید اهمیتی بدهد که چه کسی چنین مکان هایی را کنترل می کند. از نظر او، روسیه بزرگتر و قوی تر از اوکراین است و این موضوع را حل می کند. اما همانطور که الحاق کریمه و حمله به شرق اوکراین در سال ۲۰۱۴ مانع از تهاجم بیشتر روسیه نشد و اعطای کنترل رسمی به مسکو بر سرزمین هایی که از سال ۲۰۲۲ به دست آورده است، نخواهد بود. پس از پیروزی شوروی در جنگ جهانی دوم، ژوزف استالین در سخنرانی از «پیچ های ماشین عظیم دولت» تمجید کرد. پیچ ها مردم شوروی بودند که از نظر استالین مواد قابل جایگزینی در اختیار دولت بودند. از نظر پوتین، کنترل سرزمین، پاک کردن کوچکترین آثار دولت اوکراین و تلقین مردم از طریق تبلیغات و ترور راه هایی برای ایجاد «پیچ» بیشتر برای جنگ دائمی او است.

با این حال مردم چیز نیستند، امپراتوری ها شکست ناپذیر نیستند و هیچ نمی تواند همه چیز را کنترل کند. در کریمه قبل از سال ۲۰۲۲، تقریبا هر شکلی از مقاومت به دلیل حضور فراگیر ماموران سرویس امنیت داخلی روسیه(FSB)، غیرممکن بود. به نظر می رسید که مردم محلی کاملا الحاق را پذیرفته اند. در مقابل، امروزه، فعالان مرتبا روبان های زرد، نماد مقاومت اوکراین، را در یالتا و سواستوپل پخش می کنند. این اقدامات قابل توجه سرپیچی، نشان می دهد که اپوزیسیون نه تنها به قدرت دستگاه امنیتی روسیه - در واقع، دولت روسیه از زمان شروع جنگ حتی سرکوبگرتر شده است - بلکه همچنین به میزان اعتقاد خود مردم به این باور است که وضعیت کنونی دائمی نیست و ممکن است اوضاع تغییر کند. اگرچه نیروهای روسی شهر خرسون اوکراین را به مدت 9 ماه اشغال کردند، اما در نهایت مجبور به عقب نشینی شدند و مشخص شد که نهادهای اشغالگری که آنها ایجاد کرده بودند در روسی کردن جمعیت محلی کاملا شکست خورده بودند.

اجازه دادن به مسکو برای دائمی کردن اشغال خود، جنگ را خشونت آمیزتر می کند.

اما بسیاری از مناطق اوکراین کاملا در دست روسیه هستند و اوکراین پیام های مثبت کمی برای رساندن به مردم این مناطق،فراتر از امید به بهترین ها دارد. اوکراین و همچنین متحدانش باید درک کنند که اجازه دادن به روسیه برای اشغال و حکومت بر منطقه وسیعی از اوکراین که با زور تصرف کرده است، نه تنها نقض همه هنجارهای بین المللی است، بلکه برای ثبات جهانی نیز خطرناک است. اجازه دادن به مسکو برای دائمی کردن اشغال خود به عنوان بهای توقف جنگ فعلی، به سادگی جنگ را در آینده خشونت آمیزتر می کند.

نظرسنجی موسسه بین المللی جامعه شناسی کی یف نشان داد که بین اوایل اکتبر و دسامبر سال گذشته، سهم اوکراینی هایی که گفتند آماده دادن امتیازات ارضی برای پایان دادن به جنگ هستند، از 32 به 38 درصد افزایش یافته است. اما 51 درصد با وجود فشار بی امان جنگ، همچنان با چنین امتیازاتی مخالف هستند. در واقع، تمرکز بر این سوال این نکته را از دست می دهد که برای اکثر اوکراینی ها، مقدار زمینی که پوتین کنترل می کند کمتر از روشی که روسیه اشغال را به سلاح جنگی تبدیل کرده است، اهمیت دارد. مسئله مهم در مورد تضمین های امنیتی است که برای خنثی کردن این سلاح و حفظ حاکمیت اوکراین مورد نیاز است.

اوکراین ممکن است بتواند توافقی را برای پایان دادن به جنگ در نظر بگیرد اگر به عنوان مثال، به او پیشنهاد عضویت در ناتو داده شود، به اندازه کافی سلاح های پیشرفته برای دفاع از خود در آینده داده شود، به اتحادیه اروپا بپیوندد و تمام بودجه مورد نیاز برای بازسازی را از غرب دریافت کند. اما تا زمانی که واشنگتن و متحدان اروپایی آن این نوع تضمین ها را ارائه ندهند و تا زمانی که غرب تشخیص ندهد که اشغال روسیه واقعا بقیه اوکراین را هدف قرار می دهد، اوکراینی ها احتمالا به جنگ متعهد خواهند ماند، هر چند هزینه های آن بالا باشد. و اگر آتش بسی حاصل شود که به این تهدید مداوم روسیه رسیدگی نکند، صلح و ثبات پایدار دست نیافتنی باقی خواهد ماند.

۳۱۰۳۱۰

مشاهده این خبر در منبع اصلی
-->